جایگاه اندیشه سیاسی و تجربه حکمرانی علامه ملاعبدالله یزدی در بستر تاریخی
تحلیل حجت الاسلام والمسلمین دکتر پارسانیا
ساختار معرفتی حوزه علمیه نجف و نسبت آن با نظامهای سیاسی ایران و عثمانی بهگونهای بوده است که محدودیتهایی در پرداخت مستقیم به مباحث خاص، از جمله موضوع ولایت فقیه، ایجاد کرده بود. از اینرو، انتظار اینکه فقها و اندیشمندان نجف بهصورت مستقیم و فراگیر به این موضوع پرداخته باشند، انتظاری دقیق نیست. ورود آنان به چنین مباحثی، همچون سایر مسائل، غالباً در حاشیه صورت گرفته است. به تعبیر صاحب جواهر: «کسی که قائل به ولایت فقیه نباشد، بوی فقه را استشمام نکرده است.»
اندیشمندان و فقهای نجف در تعامل با ابعاد مختلف زندگی مردم، عموماً حضور مؤثری در زمینه زیست خصوصی افراد داشتند. در مواردی که مباحث به فقه عمومی مرتبط میشد، ولایت فقیه نیز جزو موضوعاتی بود که به آن پرداخته میشد. حضور اجتماعی، عملگرایی و نحوه کنشگری آنان در این شرایط، بسیار ارزشمند است. با این حال، نباید تصور کرد که رسالت شخصیتهایی مانند علامه ملاعبدالله یزدی الزاماً تبیین ولایت فقیه بوده است. به جای چنین انتظاری، باید بررسی شود که آیا شرایط تاریخی، اجتماعی و سیاسی دوران ایشان امکان طرح چنین موضوعی را فراهم کرده بود یا خیر.
اندیشه سیاسی علامه ملاعبدالله یزدی باید در ارتباط با زمینههای تاریخی، فرهنگی و اجتماعی عصر ایشان تحلیل شود تا ارزش اقدامات علمی و عملی وی در این حوزه بهدرستی شناخته شود. همچنین، باید مشخص شود که علامه تا چه حد در توسعه اندیشه سیاسی و عملی ولایت فقیه نقش داشته است.
در این رابطه، مرحوم ملا احمد نراقی اولین فقیهی بود که موضوع ولایت فقیه را در قالب یک باب مستقل و منسجم مطرح کرد. پیش از نراقی، ولایت فقیه بیشتر در چارچوب مکاتبات، بیانیهها یا اقدامات عملی محدود ارائه میشد و عموماً به نفوذ محلی فقها در شهر یا مناطقی که تحت اختیار آنان بود، ارتباط داشت. مرحوم نراقی مبانی ولایت فقیه را در دورهای توضیح داد که حکومت مرکزی ایران تحت فشار و ضعف شدید قرار داشت، بهویژه در مواجهه با روسها. وی تلاش کرد شرایط ولایت فقیه را بهصورت نظری و دقیق تبیین کند، چراکه در آن زمان نیاز به روشنگری و تعریف مشخص این مفهوم وجود داشت.
او در ابتدای بحث خود چنین نوشت: «… به تحقیق، من فقها و نویسندگان کتب فقهی را دیدم که در زمان غیبت، بسیاری از امور را به حاکم وقت ارجاع میدهند و ولایت او را در اکثر کارها امضا میکنند. اما در این خصوص هیچ دلیلی ارائه نمیدهند؛ اگر هم بعضی دلیل آوردند، دلیلشان ناتمام میباشد. از طرفی با این که این مسئله خیلی مهم و سرنوشتساز است، ولی متأسفانه منقح نشده است.»
در همین راستا، تجربه حکمرانی علامه ملاعبدالله یزدی نیز از جنبههای بسیاری حائز اهمیت است. این تجربه، علاوه بر بررسی در زمینه تاریخی خود، جای تحلیل و بهرهبرداری گسترده دارد و میتواند درسهای مهمی برای جامعه امروز به ارمغان آورد.