در آیین اختتامیه همایش «اندیشههای منطقی علامه بهابادی یزدی»، دکتر حسین لطیفی، پژوهشگر برجسته حوزه منطق اسلامی، با اشاره به نقش ماندگار علامه بهابادی یزدی در تاریخ علم منطق اسلامی، به بررسی ابعاد مختلف تأثیرگذاری و برتری آثار این اندیشمند پرداخت و مهمترین نقاط قوت آثار او را تشریح نمود.
۱. شیوه تدوین آثار و جایگاه علمی
علامه بهابادی یزدی به عنوان یکی از چهرههای شاخص در انتقال و توسعه منطق پس از دوران ابنسینا، در مدارس جلالیه و صدریه شیراز تحصیل و تدریس کرد و نگارش آثار منطقی خود را در پنج قالب اصلی دنبال نمود:
تألیف
حاشیهنویسی
شرحنویسی
ترجمه
تعلیقه
این آثار نهتنها بیانگر عمق دانش او هستند، بلکه پلی برای فهم دقیقتر مباحث منطقی پیشینیان بهشمار میآیند. در میان آثار فراوان ایشان، سه اثر کلیدی جایگاه ویژهای دارند:
الحاشیه علی التهذیب المنطق:
اثری جامع با ساختاری دو بخشی (معرف و حجت یا تصور و تصدیق) که مباحثی همچون تعریف علم منطق، اقسام دلالتها، کلیات خمس و صناعات خمس را با جزئیات بررسی میکند.
حل ضابطة الاشکال الاربعه:
رسالهای نوآورانه که به بررسی دقیق قیاسهای مختلط شکل چهارم میپردازد و هشت ضرب منتج جدید را استخراج و اثبات نموده است.
الخَرّارة فی شرح العُجالة:
حاشیهای پژوهشی بر شرح جلالالدین دوانی بر «تهذیب المنطق» است که مفاهیم دشوار فلسفی و منطقی را به صورت ژرف و تحلیلمحور شرح میدهد.
۲. رویکرد پژوهشی و نسبت با سنت منطقنگاری
علامه بهابادی برخلاف بسیاری از منطقدانان پیشین، کمتر به تألیف آثار آموزشی مستقل پرداخت. جهتگیری آثار او عمدتاً پژوهشی، انتقادی و تخصصی است و بیشتر آثارش به صورت حاشیهنویسی و شرح بر متون بزرگ منطقی نگاشته شدهاند. وی عمدتاً به آراء شیخالرئیس ابنسینا استناد میکند و در عین حال به نظریات خواجه نصیرالدین طوسی و سنتورزان «دو بخشی» توجه دارد.
مهمترین حاشیههای علامه بهابادی نیز شامل نقدها و تحلیلهای مبسوط او، بهویژه در زمینه آرای دوانی در بحث موجهات بسیطه است.
۳. مواجهه با مکاتب و آرای منطقی مختلف
یکی از ویژگیهای قابل توجه آثار علامه بهابادی، گستردگی نگاه و دقت او در نقد و بررسی عالمانه آراء مکاتب مختلف منطقی است. او علاوه بر پرداختن به آرای نامداران منطق جهان اسلام مانند ارسطو، فارابی، ابنسینا، اثیرالدین ابهری، خواجه نصیر، علامه حلی، دوانی، تفتازانی، قطبالدین شیرازی، فخر رازی، سهروردی، خونجی، ارموی و جرجانی، با دقت نظری دیدگاهها را بررسی و نقد میکند.
تقسیمبندی مکاتب منطقی از نگاه بهابادی عبارت است از:
منطقدانان نهوجهی (مدرسه غرب یا بغداد): مانند فارابی و فخر رازی
منطقدانان دووجهی (مدرسه شرق): مانند ابنسینا، دوانی، تفتازانی و پیروان ایشان
علامه بهابادی خود اصطلاحات «دو بخشی» یا «نه بخشی» را استعمال نمیکند، بلکه تقسیم او بیشتر بر اساس تقدم و تأخر منطقدانان است. او همواره دیدگاه هر دو گروه را مطرح کرده و نظر نهایی مختار خود را با استدلال بیان میکند.
نمونه بارز این رویکرد، بررسی مسئله «لاعکس الممکنین» است:
در این مسئله، وی پس از بیان آرای فارابی و ابنسینا، نظر ابنسینا را برتر دانسته و با استناد به تحلیلهای لغوی، رأی فارابی را مورد نقد قرار میدهد و به اهمیت توجه به معنای عرفی و سنت علمی گذشتگان تأکید میکند.
همچنین انتقاد صریح او به منطقدانان متأخر بابت رها کردن مبحث صناعات خمس و پرداختن بیش از حد به قیاسهای شرطی، نشانهای از رویکرد اصلاحگرایانه و نقادانه اوست.
دکتر لطیفی در جمعبندی تاکید نمود که بازخوانی آثار و اندیشههای علامه بهابادی یزدی، نه تنها برای فهم روند تاریخی تحولات منطق اسلامی ضروری است، بلکه میتواند زمینهساز ارتقای نقد علمی و توسعه دانش منطق و فلسفه اسلامی در عصر حاضر باشد. احیای آثار این متفکر بزرگ نقشی مهم در رشد جریانهای نوین علمی و بازنگری انتقادی سنتهای فکری این حوزه ایفا خواهد کرد.









