استاد دکتر حسن عیسی الحکیم متولد نجف اشرف و از مورخان برجسته عراق، رئیس مؤسسه دینی - فرهنگی «التراث النجفی» عراق، رئیس سابق دانشگاه کوفه، پژوهشگر و استاد دانشکده ادبیات و فقه این دانشگاه است. درباره نجف اشرف آثار بسيارى نوشته شده است که از جمله این آثار می توان به كتابهاى ارزندهاى چون «شعراء الغرى»، «ماضى النجف و حاضرها»، «تاريخ النجف الاشرف» و «موسوعة النجف الاشرف» اشاره کرد. يكى از مفصلترين و بهترين آثارى كه اخيرا سرانجام يافته، موسوعه و دايرة المعارفى به نام «المفصّل» است كه در اين نوشتار نگاهى گذرا بدان خواهيم داشت.
معرفى كتاب «المفصل»
كتاب «المفصل فى تاريخ النجف الاشرف» پيرامون شهر مقدس نجف و رجال و مشاهير مرتبط با اين شهر مىباشد كه در ٣۴ جلد و بيش از ١٢ هزار صفحه منتشر شده است. نويسنده اين اثر «دكتر حسن عيسى الحكيم» از ادبا و شخصيتهاى تاريخدان و شرححالنويس عراقى است. اين اثر كه در نوع خود از حيث كميت بىنظير است و از حيث كيفيت نيز در رده نسبتاْ خوبى قرار دارد. این اثر گرانسنگ علاوه بر علاقهمندان به تاريخ و تراجم، براى زوّار عتبات عاليات و همچنين روحانيون كاروانهاى زيارتى نيز اثرى مفيد به شمار میآید.
این کتاب یکی از منابع مهمی است که به شخصیت علمی علامه ملاعبدالله بهابادی یزدی و خاندان ایشان پرداخته است. به همین مناسبت گفتگوی کوتاهی با ایشان درباره خاندان علامه با یشان صورت گرفته که به شرح زیر میباشد.
- ضمن تشکر و احترام از حضرتعالی لطفا بفرمایید چرا وقتی در خصوص نسب خاندان ملالی در کتاب «المفصل» بحث می کردید به صورت تردید ورود داشتهاید و نظر کارشناسی خود را مطرح نفرموده اید؟
استاد دکتر حسن عیسی الحکیم
مورخ در پژوهش های تاریخی ابتداء براساس مستندات، شواهد و روایات قابل اطمینان، حوادث و مسائل تاریخی رو بیان میکند. در خصوص عرب بودن خاندان ملالی چند احتمال وجود دارد:
اول: این خاندان اصولا عرب بودند و براساس اتفاقات و مصلحت یا اجبار مدتی به ایران و دیار یزد هجرت نموده اند
دوم: اینکه این خاندان پس از سکونت در عراق مستعرب شده اند بدیهی الان چند قرن از حضور این خاندان در کشور عراق میگذرد و طبیعی است که نسل های بعدی در فرهنگ عربی رشد و نمو نمایند
سوم:افکار عمومی چنین تلقی را دارند بدلیل اختلاط نسب و حضور طولانی این فرض هم معقول بنظر میرسد
چهارم:سیاست های ایرانی هراسی و خصومت با ایرانی های مقیم عراق موجب شده که این خاندان ایرانی بودن خود را کتمان کنند
پنجم: فرهنگ و باورهای عشائری بر اساس پیوند اعضای این خاندان بزرگ با عشایر چراکه در پیوند های عشیرهای باید برجسته باشد و بر اساس باورها و اقتضائات آنها عمل نمود
بنده وقتی در حال نگارش این بخش از کتاب بودم خصوصیات و شرایطی حاکم بودم که این امر باعث شد
ایشان بیان داشتند نظر قطعی ما قول اول است که با ذکر منابع مطرح نموده ایم چرا که ما وقتی خصوصیات تاریخی را
شخص یا خاندانی بیان میکنیم باید طبق مستندات باشد
اما گاهی مواقع خصوصیات و شرایطی حاکم است که ما نمی توانیم بگوئیم قیل فلانی بلکه بنحوه تردید میگوئیم
ازاین رو در باره ادعای عرب بودن خاندان ملایی چند احتمال وجود دارد:
اول:این خاندان اصولا عرب بودند و براساس اتفاقات و مصلحت یا اجبار مدتی به ایران و دیار یزد هجرت نموده اند
دوم:اینکه این خاندان پس از سکونت در عراق مستعرب شده اند بدیهی الان چند قرن از حضور این خاندان در کشور عراق میگذرد و طبیعی است که نسل های بعدی در فرهنگ عربی رشد و نمو نمایند
سوم:افکار عمومی چنین تلقی را دارند بدلیل اختلاط نسب و حضور طولانی این فرض هم معقول بنظر میرسد
چهارم:سیاست های ایرانی هراسی و خصومت با ایرانی های مقیم عراق موجب شده که این خاندان ایرانی بودن خود را کتمان کنند
پنجم: فرهنگ و باورهای عشائری بر اساس پیوند اعضای این خاندان بزرگ با عشایر چراکه در پیوند های عشیرهای باید برجسته باشد و بر اساس باورها و اقتضائات آنها عمل نمود
در ادامه گفتگو استاد حکیم شناخت ویژگی ها و خصوصیات علامه ملا عبدالله را در واسپاری مسئولیت خزانه داری و تولیت حرم بسیار با اهمیت دانستند از این رو باید زمانه و عصر علامه ملاعبدالله را ملاحظه کنیم که چگونه شاهان صفویی به او عنایت داشتند تا جایی که حتی سلاطین عثمانی که در برخی مواقع بر منطقه و شهر نجف سیطره پیدا میکردند علامه و خاندان ایشان را مجدا تائید و در مسئولیت خود ابقا میکردند
از این رو آنچه که مستندات تا به امروز بیان کرده اند وهمچنین خصوصیاتی که در باره تولیت و خزانه دار حرم علوی ذکر شده بطور جزم اثبات میکند که ملاعبدالله خاندان ملایی همان ملاعبدالله یزدی میباشد
نویسنده کتاب سترگ المفصل قول مسائد دادند که همکارن خود در موسسه تراث نجفی را در جریان برنامه های کنگره قرار نماید و در تالبف مقالات مشارکت نمایند
رئیس سابق دانشگاه کوفه درپایان فرمودند این کنگره با کنگره های دیگر متفاوت است چون همتی که در پیگبری امور مربوط به کنگره می بینم در سایر کنگره هایی که بنده با آن همکاری داشته ام کمتروجود داشته