دیدار اعضای دبیرخانه کنگره علامه بهابادی یزدی با آیت الله دکتر سیدمصطفی محقق داماد[1]
آیت الله دکتر سیدمصطفی محققق داماد در دیدار اعضای دبیرخانه کنگره علامه بهابادی یزدی با ایشان فرمودند: مردم در زمان ما عاقل شدهاند و این مساله رسالت اندیشمندان را با اهمیتتر کرده است.
ایشان درباره ملاعبدالله بهابادی یزدی فرمودند: من اطلاع نداشتم که جناب ملاعبدالله بهابادی فقهی هم بوده؛ ازاینرو باید گفت ما یزدیها در معرفی و شناخت علما و دانشمندانمان مظلوم هستیم، چراکه عده زیادی از علما و اندیشمندانی داریم که نامی از آنها برده نمیشود.
یکی از این دانشمندان یزدی، مولف کتاب جامع الشواهد، محمدباقر شریف اردکانی (1231-1301ق) است. کتاب وی ازجمله آثار ادبی عصر قاجار است که در آن، مؤلف به ترجمه اشعار منتخب عربی همت گماشته است.
دانشمند دیگر، صاحب کتاب قاموس اللغة، ابوطاهر مجدالدین محمد فیروزآبادی (۸۱۷ / ۸۱۶ -۷۲۹ ق)، عالم لغوی و ادیب ِایرانی است که از فیروزآباد یزد است نه شیراز.[2]
دانشمند دیگر، صاحب کتاب شرح هدایة الحکمة، قاضی کمالالدین میبدی از شخصیتهای برجستۀ علمی، ادبی قرن نهم و دهم هجری است. این کتاب از جمله مواریث و منابع مهم فلسفه و حکمت اسلامی است که میبدی با بیان نقد و نظرهای خاص خود در این شرح، علاوه بر نقش بسزایی که در تطور حکمت اسلامی و نزدیکشدن مشارب فکری مختلف تا زمان خود داشته، توانسته الهامبخش صدرالمتألهین شیرازی در ظهور حکمت متعالیه نیز باشد.
این چند دانشمند که نام بردم نمونهای از دانشمندان گمنام یزد هستند. ملاعبدالله بهابادی یزدی نیز از این جهت که فقط به صاحب حاشیه شناخته شدهاند، در سایر علوم ناشناخته و گمنام هستند.
رابطه محقق کرکی با دولت شیعی صفوی
محقق کرکی، شیخ الاسلام رسمی کشور ایران در عهد شاه طهاسب صفوی بودند. ایشان بهمثابه یک رهبر شیعی، قدرت دولت شیعی صفوی را کاملا تحکیم کردند و کارهای بسیاری انجام دادند؛ یکی از آنها این بود که دستگاه قضای را منظم کردند و شبکهای از قضات را در کشور سامان دادند تا براساس فقه شیعی قضاوت کنند. همچنین ایشان مدارس فقه را در ایران گسترش دادند.
ملاعبدالله یزدی، حکیمی اندیشهورز و دارای امتداد سیاسی، اجتماعی
برخی علمای یزدی ملا بودند، اما گوشهنشین بودند؛ ولی علامه ملاعبدالله بهابادی گوشهنشین نبود و این مسیر همکاری علما با صفوی را محقق کرکی حل کرد و ایشان نظریه همکاری با حکومت را بازتعریف کردند و در حقیقت علامه کرکی چالش سیاسی مواجهه علما با حکومت غیرمعصوم را حل کردند. ملاعبدالله همان عصر میزیستند و چون شاگرد ایشان بودند در خط سیاسی ایشان قرار گرفتند.
مطلبی موثق به یاد دارم که یا از مرحوم ملاعلی مدرس زنوزی است یا در حواشی بر کفایه دیدم که محقق کرکی با شاه اسماعیل هماهنگی کرد که در تمام شهرها سفر کند و آرای قضای قضات را بررسی کند و هر قاضی که خوب رای میدهد را ثبیت کند و هر قاضی که عملکرد خوبی ندارد از قضاوت خلع کند.
محقق کرکی در سفری به کاشان مشاهده کرد که رایها بسیار دقیق و عالی قضایی صادر شده است. سوال کردند قاضی شهر کیست؟ ایشان را بیاورند. محقق کرکی از ایشان سوال کردند که فقهتان را در نجف خوانید؟ گفت نه. گفتند در خراسان خوانید؟ گفت نه. گفتند در اصفهان خوانید؟ گفت نه. گفتند پس فقه را کجا خواندی و این آرای درست را چگونه صادر کردی؟ گفت بر پای عقل صادر کردم. محقق کرکی این مطلب را در جامع المقاصد نقل کردند. این قاضی، عالم محقق خفری است.[3]
محقق کرکی در جامع المقاصد میگوید: پس از این بود که ما قاعده «کلما حکم به الشرع، حکم به العقل» را مطرح کردیم و بر آن تاکید میکنیم.
تمام همکاری و حمایت بزرگانی مانند محقق کرکی و علامه ملاعبدالله بهابادی یزدی با دولت صفوی، بهخاطر تحیکم تشیع بوده است و با وجود نقاط ضعفی در عصر صفوی، اما کسانی مانند شاه اسماعیل برای تثبیت تشیع فداکاری کرد.
همانگونه که خواجه طوسی لقب علامه را برای علامه حلی بهکار برد، شیخ بهایی نیز لقب علامه را برای ملاعبدالله بهابادی یزدی بهکار گرفت.[4]
باید توجه داشت که اگر عقلانیت شیعه و تعقل عالمانی مانند ابن سینا و خواجه نصیرالدین تاثیر عمیقی در فقه و اصول نگذاشته بود و اگر این تعقل نبود ما و جهان اسلام همانند تفکر داعش بودیم.
[1]. سیدمصطفی محقق احمدآبادی معروف به محقق داماد ـ متولد ۱۳۲۴ شمسی در قم و اصالتاً یزدی (احمدآباد اردکان) ـ مجتهد، فیلسوف و حقوقدان عضو پیوسته و رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم ایران، عضو هیئت امنای فرهنگستانهای کشور، عضو هیئت امنای دانشگاه شهید مطهری و عضو هیئت امنای سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و استاد حوزه است.. او فرزند سیدمحمد محقق داماد و نوهٔ دختری شیخ عبدالکریم حائری یزدی (بنیانگذار حوزهٔ علمیهٔ قم) است. محقق داماد علوم دینی را نزد استادان بزرگ حوزهٔ علمیهٔ قم فرا گرفت و علاوه بر آن در دانشگاه تهران به تحصیل حقوق و فلسفهٔ اسلامی پرداخت و به اخذ درجهٔ فوق لیسانس در هر دو رشته نائل گردید. او در حوزه موفق شد در سال ۱۳۴۸، از علما و مراجع وقت، درجه «اجتهاد» کسب کند. عمده دوره علوم عقلی و حکمت اسلامی را نزد استاد مرتضی مطهری و فقه و اصول تحلیلی را نزد میرزا هاشم آملی و داییاش مرتضی حائری یزدی آموخت. وی مطالعه و تحصیل در رشتهٔ حقوق را پیگرفت سپس برای اخذ درجه دکترا در سال ۱۹۸۸، در بخش حقوق بینالملل به دانشگاه کاتولیک لوون (UCL) وارد شد و در سال ۱۹۹۵م. موفق به اخذ درجه علمی پیاچدی شد. او از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۳ ریاست سازمان بازرسی کل کشور را عهدهدار بوده است. او همچنین از سال ۱۳۷۴ تاکنون عضو و رئیس شورای تولیت و هیئتمدیره و عضو هیئت گزینش کتاب و جایزهٔ بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار است.او استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه شهید مطهری، دانشگاه علوم اسلامی رضوی است و بیش از ده سال مدیریت گروه حقوق دانشگاه تربیت مدرس را به عهده داشت. وی علاوه بر بهرهگیری از دو نظام آموزشی حوزه و دانشگاه، تسلط به زبانهای عربی، زبان انگلیسی و فارسی و آشنایی با زبان فرانسه دارد. همچنین آثار مختلف و متعددی در حوزهٔ فقه و حقوق از وی منتشر شده است.
[2]. فیروز آباد ؛ یکی از بخش های شهر اشکذر میباشد . طبق گفتهٔ قدیمیهای فیروزآباد تاریخچهٔ فیروزآباد به دوران ساسانیان و پادشاهی یزدگرد سوم برمیگردد.
[3]. شمسالدین محمد بن احمد خفری، معروف به فاضل خفری، حکیم، ریاضیدان و از دانشمندان برجسته علم هیئت و نجوم، در قرن نهم و نیمه اول قرن دهم بود و از همشاگردیهای علامه یزدی بود.
[4]. تاریخ دقیق ورود علامه حلی به ایران مشخص نیست؛ اما احتمالاً در سالهای بعد از ۷۰۵ قمری و به دعوت سلطان محمد خدابنده بوده است. محمد خدابنده از پادشاهان سلسله ایلخانیان بود که بر ایران حکومت میکردند. تاجالدین آوجی زمینه حضور علامه حلی به دربار اولجایتو را فراهم کرد. علامه وقتی وارد ایران شد در مجلسی به مناظره با دانشمندان مذاهب فقهی چهارگانه اهلسنت از جمله خواجه نظامالدین عبدالملک مراغهای پرداخت. وی در این مناظره توانست ولایت و امامت علی(ع) و حقانیت مذهب شیعه را نزد پادشاه به اثبات برساند. این اتفاق باعث شد پادشاه مذهب شیعه را برگزیند و نام خود را از الجایتو به سلطان محمد خدابنده تغییر دهد و تشیع را در ایران رواج دهد. منابع مختلفی نیز به تأثیر علامه حلی بر تشیع سلطان محمد خدابنده اشاره دارند.