اشاره:
- حجتالاسلام والمسلمین استاد ابوالقاسم علیدوست در سال 1340 ه.ش در شهرستان ابرکوه (از توابع استان یزد) دیده به جهان گشود. وی تحصیلات خود در قم را از محضر اساتید بزرگی چون حضرات آیات وحید خراسانى، انصارى شیرازى، مصباح یزدى، جوادى آملى، حسن زاده آملى، محمدى گیلانى و نکونام تکمیل نمود. ایشان در حال حاضر عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و صاحب کرسی خارج فقه و اصول و دارای تالیفات متعددی نیز میباشند. در این مصاحبه جایگاه «حاشیه ملاعبدالله یزدی» در میان کتب منطقی از دیدگاه ایشان را به بحث و گفتگو نشستهایم.
- ضمن تشکر از حضور جنابعالی در این مصاحبه، «حاشیه ملاعبدالله یزدی» یکی از آثار فاخر علامه ملاعبدالله بهابادی از علماء و بزرگان قرن دهم ه.ق است که براساس گزارش علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی (صاحب الذریعه) شروح بسیار متعددی برای آن نگاشته شده است. کنگره بینالملی علامه ملاعبدالله یهابادی یزدی در صدد معرفی اندیشههای علمی و عملی این فقیه و منطقی برجسته شیعه میباشد، برای این منظور بر آن شدیم تا جایگاه مهمترین اثر منطقی ایشان یعنی «حاشیه ملاعبدالله یزدی» در دانش منطق را از زبان شما بشنویم.
علم منطق در مقامِ ابزاری متقن، بستر وصول به حقیقت را در حوزه اندیشه برای آدمی گسترده است. این دانش شاید اساسیترین شاخه فلسفی به شمار آید که در آن موضوع یا متعلَّق اندیشه آدمی، همان ماهیت خود اندیشه و قواعد حاکم بر آن میباشد. ریشهداری منطق در کُنه اندیشه و زبان باعث شده که این علم از زمره علوم آلی به حساب آید و نقش ابزاری سودمند را در روند استدلال صحیح داشته باشد.
در میان اندیشمندان و دانشمندان مسلمان نیز دانش منطق، بعد از توجه به حکمت مشاء ارزش و اعتبار بالایی پیدا کرد بهطوری که برخی دانش منطق را گاهی «میزان» مینامیدند. حکیم فارابی علم منطق را در رأس تمام علوم میدانست و دانشیمردی چون خواجه نصیرالدین طوسی اعتقاد دارد: علم منطق شناختن معنیهایی است که از آن معانی، رسیدن به انواع علوم مکتسب، ممکن باشد. در سنت فلسفی و منطقی ما با تلاشهای حکیم دورانها، ابنسینا و همینطور خواجه نصیرالدین توسی و بعدتر کسانی چون علامه قطبالدین شیرازی، دانش منطق در میان مسلمین بسیار فربه و کتب متعددی پیرامون آن نگاشته شد تا جاییکه تلاش منطقدانان مسلمان باعث شهرت تعبیر منطق اسلامی شد. «حاشیه ملاعبدالله یزدی» از جمله این کتب بود که مورد استقبال علماء و فضلای شیعه و سنی قرار گرفت. کتاب حاشیه اگرچه حاشیهای بر کتاب «تهذیبالمنطق»تفتازانی است، ولی خود هویتی مستقل دارد؛ به گونهای که بخشی از آوازهمندی «تهذیبالمنطق» به جهت آوازه «حاشیه ملاعبدالله یزدی» است. به باور بنده «حاشیه ملاعبدالله یزدی»، نظارت خوبی بر کل منطق داشته و در مقایسه با کتب دیگر برای مطالعه و تدریس اولویت دارد؛ زیرا متن حاشیه نه موجز است و نه از عبارت پردازیهای بیجا استفاده شده که خستهکننده باشد و در کل از یک اعتدال مناسبی برخوردار و از این جهت نیز فاخر است.
- لطفا در خصوص ضرورت پرداختن به این دانش و اینکه آیا خواندن دقیق«حاشیه ملاعبدالله یزدی» به تنهایی کافی بوده و ما را از کتب دیگر منطقی بینیاز میکند، مطالبی بیان بفرمایید؟
درباره ضرورت منطق سخن بسیار است، ولی همین مقدار بس که اگر منطق خطاسنج اندیشه قلمداد شود در مورد ضرورت یادگیری آن بحثی نیست؛ چرا که اندیشه صحیحی بدون عبور از فیلتر منطق وجود نخواهد داشت و در واقع هر علمی که از روش استدلالی بهره میبرد، وامدار منطق خواهد بود. در عموم حوزههای علمیه به آموزش یک کتاب منطقی اعم از شرح منظومه، حاشیه ملاعبدالله یزدی، المنطق علامه مظفر و ... بسنده میشود. به باور بنده این شیوه مبتلا به نقیصه اساسی است؛ زیرا طلبه باید حجم عظیمی از مطالب درسی را در مدت زمان کوتاهی بگذراند و این به لحاظ آموزشی نتیجه مطلوبی نخواهد داشت. بنابراین طلاب و دانشپژوهان محترم نباید از این نکته غافل شوند که باید در کنار فراگرفتن متن اصلی از چند کتاب آموزشی دیگر بهرهمند گردید. خصوصاً که برخی از کتب منطقی متداول به برخی از مباحث اساسی و رکنی این دانش کمتر پرداختهاند. برای مثال مبحث «صناعات خمس» به صورت بسیار مختصر در «حاشیه ملاعبدالله یزدی»مورد بحث قرار گرفته است. لذا لازم است که طلاب محترم برای تکمیل این بحث کتب دیگر را هم مورد ملاحظه قرار دهند. البته مختصر مطرح شدن مباحث مهمی همچون «صناعات خمس» کمبودی است که متوجه کتاب «تهذیب المنطق» است تا «حاشیه ملاعبدالله یزدی»؛زیرا مولف دانشمند حاشیه در صدد حاشیه بر متن کتاب «تهذیب المنطق» بود و شاهد بر این که ایشان به اهمیت این مبحث توجه داشته است مطلبی است که در انتهای کتاب گرانسگ حاشیه به آن متذکر شده و میفرماید: «برای جبران نقص نوشته های متاخران منطق دان پیرامون «صناعات خمس»، بر تو باد که به کتب پیشینیان مراجعه کنی تا خود را از جهل برهانی و از درد نادانی نجات پیدا کنی.» پس عدم ذکر برخی مباحث در «حاشیه ملاعبدالله یزدی» به سبب پای بندی شارح به متن است. بنابراین در جواب به سوال شما باید گفت: طلاب و دانشپژوهان باید به سمتی حرکت کنند که همیشه در کنار یک کتابمحوری چندین کتاب دیگر را نیز مورد مطالعه قرار دهند تا تسلط خوبی بر آن دانش داشته باشند.
- کتاب «حاشیه ملاعبدالله یزدی» همانطوری که صاحب «الذریعه» نقل کرده است مورد استقبال کم نظیری قرار گرفته است، حضرتعالی علت این استقبال را چگونه ارزیابی مینمایید؟
سنت رایج حوزههای علمی شیعی این است که اگر عالمی توانسته باشد اثری را به رشته تحریر در بیاورد که در طی چندین قرن رایج ترین کتاب منطقی در سطح خود در میان حوزه های شیعی و حتی بعضا حوزه های غیر شیعی باشد، نشانگر واجد شرایط مثبت بودن آن اثر است. از جمله شرایط مثبت حاشیه میتوان به پرهیز از عبارت پردازیهای بیجا و خستهکننده، قلم روان و شیوا، تسلط مولف بر مباحث منطق و نحوه انتقال آن به مخاطب اشاره کرد. به باور بنده وجود این ویژگیها سبب شده است که این اثر فاخر مورد استقبال جامعه علمی قرار گیرد.
- اگر در خصوص ضرورت برگزاری کنگرهها و آشنایی نسل حاضر با گذشته خود مطلبی قابل استفاه است، بیان بفرمایید؟
مرحوم بهابادی هم به واسطه نگارش این کتاب و هم تربیت و پرورش شاگردان برجسته به گردن حوزه های شیعه حق فراوانی دارد و برگزاری مراسم بزرگداشت وی و احیای آثارش از کمترین کارهای ما نسبت به ادای حقوق وی خواهد بود. بنابراین شناساندن شخصیتهای بزرگی همچون علامه ملاعبدالله بهابادی یزدی که نسل امروز کمتر با آنها ارتباط برقرار میکنند در قالب یک همایش کار بسیار پسندیدهای است، اما در برگزاری بزرگداشتها یک مشکل بسیار بزرگ وجود دارد که باید سعی کنیم در بزرگداشت مرحوم ملاعبدالله از آن اجتناب شود و آن اینکه پس از برگزاری بزرگداشتها معمولاً فرایند قطع شده و شخصیت رها میشود، درحالیکه مناسب است که افکار و عصاره آثار شخصیتها تلخیص شده و مورد مطالعه قرار گیرد تا در نهایت به یک نتیجهای برسد. علاوه بر این چیز دیگری که معمولاً در این گونه بزرگداشتها جای آن خالی است نقد و بررسی شخصیت علمی و عملی این بزرگواران است که به باور بنده اگر بزرگداشتها به این سمت حرکت کند مطمئناً ارزشمند خواهد بود.