- همانطوری که مستحضر هستید، اهتمام به قرآن و تفسیر معانی آن از صدر اسلام تا کنون یکی از بنیادیترین دغدغههای جهان اسلام محسوب میگردد. از این منظر عالمان و مفسران هر یک با نگرش و رویکردی خاص به تفسیر آیات قرآن به فراخور توان و حال خویش دست یازیدهاند. با توجه به این که در دوره صفویه تشیع به عنوان مذهب رسمی کشور تثبیت شد، از نظر جنابعالی سیاستهای دولت صفویه در پیشبرد علوم اسلامی بخصوص تفسیر تا به چه میزانی در توجه بیشتر به این دانش تاثیرگذار بوده است؟
بسم الله الرحمن الرحیم؛ تفسیر به عنوان مهمترین رویکرد عالمانه به قرآن کریم از پیشینه دراز و کهن، در تاریخ اسلام برخوردار است. اگر بگوییم با نزول آیات قرآن همزاد بوده است، سخن به گزاف نگفتهایم، همچنان که مرحوم علامه طباطبایی(ره) در مقدمه تفسیر «المیزان» بر آن تاکید دارند.
در خصوص سوال مطرح شده باید گفت که در دوره صفویه براساس مستندات تاریخی رویکرد به علوم دینی مخصوصاً تفسیر به مثابه سنگ زیرین بنای تفکر مسلمانان و مهمترین سرچشمه افکار و اندیشهها و آموزههای اسلامی حالت فزاینده ای به خود گرفت. به طور کلی می توان گفت تا قبل از رواج اخباریگری رویکرد غالب بر تفاسیر این دوره، رویکرد فقهی بود، اما بعد از رواج اخباری گری این رویکرد به رویکرد «نقلی- روایی» تغییر جهت میدهد. در هر صورت فضای اجتماعی ـ فرهنگی دوران صفویه، موجب شکوفایی علم و دانش و ظهور دانشمندان در عرصههای مختلف علوم شد که شاهد این ادعا آثار مختلفی بود که در زمینه های تفسیر، حدیت، فلسفه و ... نگاشته شد.
- دانش تفسیر تاکنون دورههای گوناگونی را پشت سر نهاده و با شیوههای مأثور و اجتهادی اعم از کلامی، فلسفی، فقهی، ادبی، اجتماعی، علمی و ...دنبال شده است. در قرن دهم از جمله علمایی که در مسئله تفسیر ورود پیدا میکند، ملاعبدالله بهابادی یزدی(ره) است. با توجه به این مقدمه لطفاً در خصوص دانش تفسیر و تبلور آن در آثار تفسیری ملاعبدالله توضیحاتی بیان بفرمایید؟
تفسیر در اصطلاح روشن كردن مفاهيم آيات قرآن و پردهبرداشتن از مراد و مقصود آنهاست. همان طوری که فرمودید ملاعبدالله بهابادی از جمله اندیشمندانی است که به این مهم توجه کرده است. براساس مدارک موجود گزارش سه اثر تفسیری«التجارة الرابحة في تفسير السورة و الفاتحة»، «حاشیه بر انوار التنزیل» و «درّة المعاني في تفسير سورة الإخلاص و السبع المثاني»[2] به ما رسیده است. از بین سه اثر یاد شده تفسیر دره المعانی تنها اثر تفسیری ملاعبدالله یزدی است که به چاپ رسیده است.
- حضرتعالی در مقالهای با موضوع «تحلیل روش تفسیری ملاعبدالله بهابادی» به بررسی روش تفسیری ملاعبدالله بهابادی با تاکید بر کتاب «دره المعانی فی تفسیر السوره و الفاتحه» پرداختهاید لطفاً در این خصوص توضیحاتی بیان بفرمایید؟
يكي از مباحث اساسي و مقدماتي تفسير قرآن كريم، مبحث روش هاي تفسيري است. روش تفسیرى عبارت است از: مستند یا مستنداتى که مفسّر بر اساس آن کلامى را که خود ساخته و پرداخته است به عنوان تفسیر کلام خدا و معنى و مقصود آیات الهى قلمداد مىکند و تنها راه دستیابى کامل به مقصد قرآن را منحصراً همان مستند یا مستندات مىشمارد. بنده نیز در مقاله «تحلیل روش تفسیری ملاعبدالله بهابادی» به بررسی روش تفسیری ملاعبدالله بهابادی با تاکید بر کتاب «دره المعانی فی تفسیر السوره و الفاتحه» پرداختهام. در این اثر ملاعبدالله به شیوه عقلی – اجتهادی با تکیه بر منابع و مصادر متعدد به تفسیر سوره مبارکه «حمد» و «توحید» پرداخته است. در توضیح بیشتر باید گفت: هر علمي داراي سه ركن عمده ذیل است:
الف: موضوع؛
ب: هدف؛
ج: روش.
در اين ميان روش از جايگاه ويژه اي برخوردار است. در اين كه مفسّران از روشهاي گوناگوني در تفسير قرآن بهره بردهاند ترديدي نيست. به باور بنده روش تفسيري امري است فراگير كه مفسّر آن را در همه آيات قرآن به كار می گيرد و اختلاف در آن، باعث اختلاف در كل تفسير می شود و آن چيزي جز منابع و مستندات تفسير نيست.
منابع تفسير در نظر مفسّران متفاوت است؛ يكي معتقد است كه تنها منبع معتبر در تفسير، روايات پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بيت(علیهم السلام) است؛ ديگري بر اين باور است كه در تفسير بايد تنها بر قرآن و روايات تكيه كرد؛ سومي براي عقل در كنار قرآن و روايات نقشي بسزا قایل است. ديگري قرآن را سراسر رمز دانسته، كشف و شهود را تنها كليد گشايش اين رمز می پندارد.
به هر حال، اختلاف در منابع تفسيري، كم و بيش در تفسير همه آيات و سور تأثير می گذارد. اما اين گونه اختلافات در واقع مناهج يا روش هاي تفسيري است و تقسيم تفاسير به مأثور، قرآن به قرآن، شهودي، ظاهري، باطني، عقلي و اجتهادي در اين چهارچوب قابل ارزيابي است.
- از دیدگاه حضرتعالی ویژگیهای تفسیری ملاعبدالله چیست؟
به باور بنده براساس کتاب دره المعانی مهمترین ویژگی روش تفسیری ملاعبدالله را می توان در موارد ذیل خلاصه نمود:
- تجزیه و تحلیل معانی لغات؛
- استفاده کردن از آیات و احادیث به منظور فهم صائب؛
- توجه دقیق به مباحث ادبی و معناشناختی؛
- توجه به بحث قرائات؛
- بهرهمندی از شأن نزول آیات؛
- بیان دقائق و ظرائف آیات؛
- دقت فراوان در تبیین مباحث.
- لطفا در خصوص منابع و مصادر تفسیری و لغوی ملاعبدالله توضیحاتی بیان بفرمایید؟
برای پرهیز از اطاله کلام به صورت مختصر به بیان عناوین میپردازم و مشروح این عناوین در مقاله تبین شده است. به طور کلی با تامل در کتاب دره المعانی مرحوم ملاعبدالله بهابادی می توان منابع و مصادر تفسیری ملاعبدالله را در موارد همچون تفسیر مجمعالبیان، تفسیر کشاف، تفسیر عیاشی، تفسیر معالم التنزیل، تفسیر انوار التنزیل و تفسیربحرالمحیط خلاصه کرد.
در خصوص منابع و مصادر لغوی ملاعبدالله در تفسیر دره المعانی نیز باید گفت که منابع و مصادری که در این اثر ملاعبدالله به آنها رجوع داشته است عبارتند از: لسان العرب، الکتاب سیبویه، کتاب العین الخليل بن أحمد.
[2] . این تفسیر، تلخیصی از اثر مبسوط و مفصل مولف با نام التجارة الرابحة في تفسير السورة و الفاتحة میباشد که توسط خود مولف به در خواست فردی به نام السید السند«عبدالمطّلب»، نگاشته شده است. بنا بر ادعای نویسنده مقاله «فعالیت های تفسیری ملاعبدالله» ظاهر عبارت وی نشان می دهد که شخص مزبور دارای منصب حکومتی و والی گری بوده است و احتمال دارد از میان شاهزادگان صفوی کسی به نام سید عبدالمطلب بوده باشد که ملا عبدالله اثر خویش را برای وی نگاشته است. اگر چه احتمال قوی تری می توان داد و آن اینکه این شخصیت مرحوم سید عبدالمطلب مشعشعی از حکام خوزستان باشد که سفری به حج و عتبات رفته و در عتبات عراق یعنی در سال 972 قمری که در نجف بوده و با ملا عبدالله بهابادی که خزانه دار حرم و به یک تعبیر حاکم شهر مقدس نجف بوده نشست و برخاستی داشته و از مرحوم یزدی که دانشمندی برجسته است درخواست نگارش تفسیری بر سوره حمد و توحید(اخلاص) نموده است.