خالد جعفر مبارك
عبد الكريم جعفر الكشفي
زمینه و هدف: این پژوهش به بررسی و تحلیل رابطه جدلی میان دیدگاههای ملا عبدالله یزدی و شیخ محمدرضا مظفر در خصوص مفاهیم “مفرد” و “مرکب” در علم منطق میپردازد. هدف اصلی این مطالعه، تبیین نقاط اشتراک و اختلاف نظرات این دو اندیشمند برجسته منطقدان در تعریف و کاربرد این مفاهیم کلیدی است.
روششناسی: این تحقیق با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی و مقایسه متون و آثار ملا عبدالله یزدی و شیخ مظفر در زمینه منطق میپردازد. ابتدا به تعریف مفرد و مرکب در زبان و اصطلاحات نحویان و منطقدانان پرداخته و سپس به مقایسه دیدگاههای دو نویسنده در این زمینه میپردازد.
یافتهها:
مفرد: هر دو اندیشمند در تعریف کلی “مفرد” (لفظی که جزء آن بر جزء معنا دلالت نکند) اتفاق نظر دارند، اما در جزئیات و مصادیق آن اختلاف نظرهایی مشاهده میشود.
مرکب: در خصوص “مرکب”، دیدگاه یزدی با تمرکز بر مفهوم بسیط بودن معنای لفظ جلاله (با وجود ترکیب حروف)، و تقسیم مرکب به تام و ناقص، با دیدگاه مظفر که “مرکب را لفظی میداند که جزء آن بر جزء معنا دلالت میکند” تفاوت دارد.
کاربرد منطق: تحقیق همچنین نشان میدهد که منطق به عنوان ابزاری برای اثبات و دفاع از عقاید و همچنین در علوم مختلف اسلامی (قرآن، حدیث، فقه و نحو) مورد استفاده قرار گرفته است.
نتیجهگیری: پژوهش حاضر نشان میدهد که علیرغم توافقهای کلی، اختلافاتی در دیدگاههای ملا عبدالله یزدی و شیخ مظفر در خصوص مفاهیم بنیادی “مفرد” و “مرکب” وجود دارد. این اختلافات، ضمن بیان تنوع دیدگاههای منطقی، اهمیت دقت و تامل در تعاریف مفاهیم کلیدی را نمایان میسازد.
کلمات کلیدی: مفرد، مرکب، ملا عبدالله یزدی، شیخ محمدرضا مظفر، منطق، مرکب تام، مرکب ناقص.