آیت الله شیخ مصطفی هروی
چکیده:
علامه ملاعبدالله بهابادی یزدی، فقیه برجسته قرن دهم، با تألیفات متعدد در فقه و علوم اسلامی، تأثیر عمیقی بر تفکر و تحقیقات فقهی برجای نهاده است. وی، همانند بسیاری از فقهای مسلمان، به ابعاد اخلاقی پژوهشهای فقهی توجهی ویژه داشته و تلاش کرده است این اصول را با مبانی علمی و عملی خود تلفیق کند. آثار فقهی علامه بهابادی به دو دسته تقسیم میشوند: نگارشهای تفسیری مستقل که بهطور معین برای تفریع فقهی نگاشته شدهاند، و استفاده از اصول اخلاقی برای تقویت مباحث فقهی. مهمترین آثار علمی او به تفریق فروع فقهی با نگاهی اخلاقی پرداخته و در انتساب آنها به وی شکی نیست.
رویکرد بهابادی در فقهپژوهی دو جهت عمده دارد. او از یک سو با دیدگاهی عرفانی، به روح و معنویت فقه پرداخته و در تلاش برای کشف ابعاد پنهان آن است. این رویکرد باعث شده برخی مفسران معاصر، تفسیر وی را در قالب پژوهشهای اخلاقی و عرفانی قرار دهند. از سوی دیگر، با بهرهگیری از مبانی فلسفی و اصولی چون عدالت در احکام و مسئولیتپذیری، تفسیر نوینی از اصول فقه ارائه میدهد. اینجا است که مفاهیم فقهی از حیطه معنایی معمول فراتر رفته و معنایی اخلاقی به خود میگیرد.
هدف اصلی رویکردهای فقهی و اخلاقی او، اثبات هماهنگی بین عقل و شرع است. این مقاله با بررسی مبانی اخلاقی علامه بهابادی و استفاده از آنها در فقهپژوهی، تلاش دارد تا تصویری روشن از ادغام اخلاق در فقهپژوهی ارائه دهد و در نهایت تأثیر این روش را در دستیابی به هدف نهایی، یعنی هماهنگی بین اخلاق و فقه، مورد بررسی قرار دهد.
کلیدواژهها: اخلاق علمی، علامه ملاعبدالله بهابادی، فقهپژوهی، اصول فقه، هماهنگی عقل و شرع