عقلانیت شیعه در تمدن سازی

یاداشتی از عبدی پور

 

((عقل)) و ((عقلانیت)) دو مبحث مبنایى در اندیشه هاى سیاسى فقهى و کلامى شیعه است که با تفسیر و تعبیرى که از آنها به عمل می آید, زمینه ساز یا باز دارنده ((آزادى)) است. در مکتب شیعه, فقیهان اصول گرا با طرح این دو مبحث در عین حال که از اخبارىها فاصله گرفته اند, با نگرش خاصى به تبیین مبحث ((عقل)) پرداخته اند که به تصلب افتاده اند. در مقابل, عموم فقیهان و بالاخص علامه بهابادی یزدی  با پرداختن به عناصرى مانند ((عرف)), ((سیره عقلا)), ((سیره متشرعه)), ((مصلحت)) و ((اصل اباحه)) به عنوان منابع درجه دوم شریعت و ابزار مجتهد براى بازتفسیر سیال و پویاى شریعت منقول (قرآن و روایات معصومان), گفتمانى را باز سازى کرده اند که فضاى فکرى مناسبى براى تحقق عقلانیت شیعه در حکومت اسلامی ایجاد مى کند  

شیعه که خاستگاه آن مدرسه اهل‌بیت (ع) است، با تکیه بر دو رکن اساسی یعنی قرآن و سنت پیامبراکرم (ص) و اهل‌بیت (ع) که در حدیث ثقلین به آن تصریح شده است و نیز با بهره­‌مندی از عقل سلیم، بر این باور است که در این جهان متکثّر، عهده‌دار چارچوبی استوار و برنامه­‌ای هماهنگ و کارآمد برای راهبری بشر به سوی سعادت است.

 

عقلانیت چیست و شیعه به چه گروهی گفته می شود، آن گاه عقلانیت شیعی را تعریف کنیم، سپس یک سری اموری را داخل و امری را خارج می کند مثلا وقتی می گوییم اگر فقط مطلق بود، عقلایتنیت غربی را شامل می شد پس به عنوان یک مرکب باید درست تعریف شود که عقلانیت چیست آنگاه عقلانیت شیعی چیست؟

تعریف عقلانیت :

این مفهوم کاربردهای فراوان داشته و در حوزه‌های گوناگونی به کار رفته است. به همین دلیل نیز معانی مختلفی دارد. شاید بتوان با استقراء حوزه‌هایی که واژه عقلانیت در آنها به کار رفته است یک معنای جامع برای آن برشمرد. می‌توان این معنای جامع را تبعیت کامل از استدلال صحیح دانست. روشن است که استدلال کردن بر یک چیز انحاء مختلفی دارد به همین دلیل عقلانیت ناشی از انواع مختلف استدلال نیز مختلف خواهد بود

 

عقلانیت در یک تقسیم بندی اولیه به عقلانیت نظری و عقلانیت عملی تقسیم می‌شود.

عقلانیت نظری ناظر به عقاید و جهان بینی‌ها است و عقلانیت عملی ناظر به اعمال و رفتار هاست. برخی آن دو را به این نحو تعریف کرده‌اند: عقلانیت نظری عبارت است از تسلط هر چه دقیق تر بر و اقعیت، توسط مفاهیم انتزاعی و عقلانیت عملی هم یعنی محاسبه هر چه دقیق تر و سایل برای نیل به اهداف.[1]

چنانچه گفتیم در تعریف عقلانیت نظری با توجه به نوع استدلال سخنان متفاوتی گفته شده است. برخی چون استدلال صحیح را استفاده از بدیهیات یا سیر استدلالی منطقی از نظریات به بدیهیات می‌دانند عقیده و نظری را عقلانی می‌دانند که مبتنی بر بدیهیات یا نظریات به دست آمده از بدیهیات باشد.

تفسیر دیگری که از عقلانیت نظری شده است این است که یک نظر یا ایده زمانی عقلانی است که با سایر نظرها و عقاید آن فرد یا جامعه سازگاری داشته باشد. این دو تفسیر از عقلانیت دو گرایش مهم در مساله معرفت شناسی میباشد. فلاسفه در مساله معرفت و ارزش آن به دو گروه عمده یعنی: مبناگرایان و انسجام گرایان تقسیم می‌شوند. در دیدگاه مبناگروی نظر و ایده‌ای عقلانی بوده و به تعبیر خودشان ارزش معرفتی دارد که مبتنی بر بدیهیات بوده یا از نظریات مبتنی بر بدیهی به دست آمده باشد. اما از نظر انسجام گرایان لزومی به ابتناء معارف بر قضایای بدیهی نیست. همین که یک معرفت در منظومه معرفتی مورد قبول شخص، به صورتی واقع شود که انسجام درونی نظام را هم چنان حفظ نماید چنین نظری را می‌توان عقلانی و با ارزش تلقی کرد. البته خود این انسجام تفاسیر متعددی یافته و دیدگاه‌های مختلفی در این که ملاک انسجام چیست ارائه شده است که بررسی همه آنها در این مقال نمی‌گنجد.[2]

عقل و شیعه

شیعه, عقل را به دو نوع تقسیم مى کند: عقل عملى و عقل نظرى. عقل نظرى مربوط به عرصه شناخت است: ((کل ینبغى إن یعرف; هر آنچه که دانستن آن مطلوب است)). از این رو, مباحث عقل نظرى بیشتر در علم کلام اسلامى مدنظر بوده و کارآیى دارد. در مقابل, عقل عملى مربوط به عرصه بایدها و نبایدهاى عملى است; شایسته ها را باید انجام داد و ناشایسته ها را باید ترک کرد. عقل عملى در مباحث فقهى مورد بحث قرار گرفته و کارآیى دارد.

در حکمت عملى, مانند حکمت نظرى, قضایایى وجود دارد که اثبات آنها به دلیل بدیهى بودن نیازى به استدلال ندارند. این قضایا پایه غیر بدیهیات (نظریات) است که اثبات صحت آنها نیازمند استدلال است; براى مثال ((امتناع اجتماع دو نقیض و ارتفاع آنها)) از بدیهیات عقل نظرى است که پایه استدلال براى قضایاى نظرى مى گردد. از مهم ترین قضایاى بدیهى در عرصه عقل عملى, مسإله تحسین و تقبیح عقلى است که در تعدادى از قضایا متجلى شده است: ((عدالت خوب است)), ((ستمگرى بد است)), ((جواب دادن خوبى, به خوبى خوب است)) و .... این نوع قضایا در حکمت عملى, قضایاى اولیه, بدیهیه (و به نظر عده اى قضایاى مشهوره) نامیده مى شوند. این قضایا, پایه تصدیق براى گزاره هاى استدلال پذیر قرار مى گیرند.(1)

قضایاى عقل عملى معطوف به خارج است, یعنى آنها مى خواهند محرک یک نوع اعمال و تنفر از اعمالى دیگر در انسان ها گردند. عقل در این حوزه مى خواهد به ارزش گذارى افعال خارجى از حیث خوبى و بدى بپردازد; از این رو مسلمانان عقل گرا عموما در دو حوزه احکام شرعى و اخلاق عملى فردى و اجتماعى, از عقل عملى سخن گفته اند.

شایان ذکر است که در منطق معطوف به مباحث فقهى شیعه, عقل عملى منحصر در همین حسن و قبح عملى است; البته بحث عقلانیت حوزه گسترده اى دارد که در ادامه بحث خواهیم کرد.

شیعه در میان همه فرق اسلامی امتیازی دارد که دیگران از این امتیاز بی بهره‌اند و آن است که شیعه محور حجیت رفتارها و افکارش را دو چیز قرار می دهد یکی حجت ظاهری و دیگری حجت درونی و باطنی؛ حجت ظاهری را به انبیا و رسولان و ائمه واگذار کرده و حجت باطنی را به تعقل واگذار کرده است و چنین نگاهی در سایر فرق نیست، لیکن وقتی می گوییم عقلانیت شیعه در یک جمله یعنی آن جریانی که می خواهد از طریق تعقل ناب در افکار و رفتار توجیه صریح منطقی داشته باشد.

چالش عقلانیت  شیعی با سلفی گری معاصر

یکی از بحث های بسیار مهم  جهان معاصراسلام سلفی است، امروز ما با اسلام سلفی به شدت درگیر هستیم اسلام سلفی، کار را منهای عقلانیت دارد دنبال می کند، جهانی که دارد تشنه اسلام می شود اگر با اسلام سلفی مواجه شود اسلام را وارونه می فهمد.

رویکرد عقلانیت ،اعتدالی مبنای  اندیشمندان مانند علامه بهابادی یزدی  در قرن دهم بوده

که با حوزه به موقع در صحنه تحولات سیاسی ، اجتماعی و اعتقادی در تثبیت تشیع عقلی و نقلی توانستند توازن میان عقل و نقل را  برای تبیین آموزه های دینی تشیع بکار بگیرند

امروزه در عصر حاکمیت حکومت شیعی در ایران پس از انقلاب اسلامی،  درصدد هستیم اسلام به معنای واقعی را برای مخاطبین مشتاق شناخت مکتب اهل بیت معرفی نمایم.

از این روی  باید بکوشیم اسلام به معنای واقعی را با بیان علمی  تبیین نمایم  تا بتوانیم یک مقدار هجمه شدیدی که توسط اسلام سلفی شکل گرفته کنترل نمایم  و آن مساله عقلانیت است.ما می توانیم از طریق عقل اعطایی خدواند که به همه انسان ها داده شده  همه خصلت های بیدار را بیدارتر کنیم و آن کسانی که دنبال معارف هستند را سیراب کنیم.

چیستی تمدن اسلامی

تمدن اسلامی به معنای مجموعه ای از نظام های اخلاقی و فکری و تربیتی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی مبتنی بر شریعت محوری است یعنی تمام این نظام ها را مبتنی بر شرع مقدس اسلام تعریف کرده اند؛ همراه با آن تفسیر و تحلیلی که معصوم در این جا به ما ارائه می کند .تمدن به همه این نظام های فکری و اخلاقی و سیاسی  و اجتماعی با توجه به آن فهم و تفسیر عمیقی که اهل بیت در ان نقش ایفا کرده و هدایت گری کرده اند تمدن اسلامی معنا می شود.

نقش عقلانیت شیعی در پیشبرد تمدن اسلامی

بدیهی است برای تبیین منابع وحیانی   می بایست از ظرفیت علوم انسانی و اسلامی استفاده شود  در بعد علوم اسلامی فقط کافیست به علم کلام ، علم تفسیر و یا سایر علوم . در علم کلام مکتب های کلامی شیعه و مدارس شیعه از دوران غیبت کبری تا دوران ما مکاتب متعددی وجود داشت، اما هر جا مدارس شیعه به سمت عقل گرایی کشیده شدند توانستند علوم اسلامی را توسعه دهند . جالب است. یکی از روش های توسعه علوم انسانی در قرن دهم حاشیه نویسی بر کتب اهل سنت بوده و علامه بهابادی از جمله کسانی است که به بیست کتاب  دانشمندان اهل سنت حاشیه زدن و این سبک تحقیق یکی از راهکارهای توسعه و باز خوانی علوم اسلامی و علوم انسانی است . این رویکرد برای بسیاری از سوالات مهم و پاسخ دادن به بسیاری از شبهات و معضلات فکری و معرفتی کارآمد بوده است  و اساسا اندیشمندان  عقلی شیعه با این روش  موجب هدایت دینی و مذهبی دیگران شدند. و در امر حکمرانی به حاکمان عقلانیت و حکمت  می آموختند. مواجهه خواجه نصیر الدین طوسی  با سلاطین مغول یکی از تجربه های موفق این رویکرد و روش است.

او با مهارت‌ و استادی‌ و متانت‌ و سخنان‌ حکیمانه‌ در عقل‌ هولاکو رسوخ‌ کرد و آن‌ خون‌ آشام‌ بدکردار را واداشت‌ که‌ به‌ جای‌ خرابکاری‌ و کشتار خلق‌ خدا به‌ اصلاح‌ امور اجتماعی‌ و پیشبرد فرهنگ‌ و فنون‌ بپردازد و از کسی‌ که‌ مظاهر تمدن‌ را خراب‌ می کرد شخصی‌ بسازد که‌ کاخ‌ تمدن‌ را برافرازد و در پیشبرد و ترقی دادن‌ علم‌ سر از پا نشناسد

در دوره غیبت کبری شیخ مفید در قرن پنجم ظهور می کند مکتب کلامی عقلگرا را تاسیس می کند و در برابر همه هجمه هایی که در مورد عصمت امام و معجزات و وحی و مقوله امامت بحث های نابی را ارائه و عقل ها را مجاب می کند و تاثیری که روی سایر فرقه ها می گذارد بسیار عجیب است بعد در زمان مرحوم خواجه نصیر طوسی در قرن هفتم می بینیم ایشان از متکلان فلسفی می شود و عقل فلسفی را دنبال می کند و علامه بهابادی یزدی هم در قرن دهم رویکرد خواجه  را اتخاذ می کند و با هم مباحثه خود حوزه علمیه نجف اشرف را از رکود خارج می کنند و فضای پژوهش و تعقل را در حوزه های علمیه حاکم می کنند تا جائیکه علامه ملاعبدالله یزدی کتاب منطق در در شهر نجف و حوزه علمیه نجف  می نویسد

 

 

این نشان می دهد این تاثیر برای دوست و مخالف کاملا مشهود است که تاثیر تفکر عقلی بر روند بحث های کلامی است. همچنین تفکر عقلانی شیعه موجب شده که بسیاری از بزرگان و اندیشمندان تفسیر ما وقتی به بحث های مهم معرفتی به ویژه در بحث های خداشناسی راه پیدا می کنند نوع نگاهشان را تغییر می دهند و خدا را از آن زاویه مطالعه کند که کاملا در ان تفکر ناب شیعی دیده می شود حتی برخی از مفسران معاصر اهل سنت یا بعضی از شخصیت های مطرح ما وقتی وارد مباحث مخلف می شوند می بینیم مساله عقلایت شیعه برایشان ارزش دارد و یا صاحب المنار جناب شیخ محمد عبده می بینیم در بحث جبر و اختیار به سبک تفکر شیعی کشیده می شود نشان می دهد اگر روزگاری مانند قرن دهم از عقلانیت شیعه دفاع نمی شد یا بی توجهی می شد ما در این نقطه تمدنی و عقلانیت نبودیم  امروز بشر دارد به سمتی کشیده می شود که باید از عقلانیت  به همان معنایی که امامان  و اندیشمندان بزرگ شیعی حرکت کرده اند حرکت کنند و مسیر آنها را دنبال کنند.

تخصصی گرایی در حوزه علمیه  علامه بهابادی یزدی  

مدرسه منصوریه شیراز  و حوزه علمی علامه یزدی  یک حوزه تخصصی بودند در تخصص فقه و کلام و تخصص درتفسیر و علوم قرآنی، بلاغت ، منطق ، ریاضیات و طب  ، شاگردانی داشت که در جغرافیا استاد بودند این نشان می دهد علامه بهابادی از همان اول در سیاست گذاری کلی و کلانشان تربیت متخصص  بوده  و متخصصان متعهد در راه تشیع  مانند : شیخ بهایی ، صاحب معالم  و صاحب مدارک.

برخی از کارویژه های عقلانیت شیعی در قرن دهم :

  • تبیین تئوری برای دولت شیعه
  • ایفای نقش تمدنی در عصر صفوی
  • تعامل سازنند در امر حکمرانی
  • جلوگیری از نفوذ جریان تصوف غزلباشی در دستگاه صفوی و باورهای مردم
  • حفظ استقلال حوزه های شیعه و توسعه کمی و کیفی آنها
  • ایجاد رونق و شکوفایی در حوزه علمیه نجف اشرف
  • دور کردن عتبات عالیات از جنگ های دو دولت صفوی و عثمانی
  • تعامل سازنند با علمای اهل سنت و سایر ادیان
  • توسعه مراکز علمی و آموزشی
  • گفتگو و بکار گیری روش های استلالی کلامی  با مخالفان و پرهیز از تکفیر آنها
  •  

 

 

 

 

[1] فراز و نشیب عقلانیت، محمدحسین بهمن پور، ص۴۸، بیجا، نوادر، ۱۳۷۹.

[2] مبانی معرفت دینی، محمد حسن زاده، ص۶۴_ ۷۷، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره، ۱۳۸۰.

ویژه نامه ها

ویژه نامه 1 ویژه نامه 2  معرفی آثار  معرفی آثار(انگلیسی)
ویژه نامه (عربی) حکیم بهابادی در یک نگاه (فارسی) حکیم بهابادی در یک نگاه (انگلیسی) حکیم بهابادی در یک نگاه (ترکی)
TPL_BACKTOTOP