رساله التشکیک  یکی از آثار گرانسنگ علامه بزرگ، ملا عبدالله بهابادی است که بیان‌گر میزان عمق اندیشه‌های فلسفی او می‌باشد.

این رساله‌ای حاوی تعلیقات علامه بهابادی بر شرح و حواشى شرح تجرید قوشچى مى‏باشد. او در این رساله، که در ظاهر چندان حجیم نیست، اما در عمق و محتوا، بسیار گران و پربار است، به بررسی مسئله تشکیک در ذات و تشکیک صدق یک کلی بر افراد آن می‌پردازد. او در این بررسی عمیق خود، ضمن بیان نقد‌های خود و دیگران، و نیز بیان پاسخ‌های خود و سایر علما به نقدهای ذکر شده، به آراء بزرگان دانش فلسفه اشاره می‌کند. او علاوه بر آن، جدای از نظرات علامه جلال‌الدین دوانی، که این رساله حاشیه‌ای بر اندیشه‌های او است، به اندیشه‌های بزرگانی مانند سید صدر الدین دشتکی، و غیاث الدین منصور دشتکی نیز به طور مداوم اشاره کرده و به نقد و بررسی آنها می‌پردازد.

 ملاعبداللّه در شیراز نزد امیرغیاث الدین منصور دشتکى شیرازى[1] به کسب معارف دینى مشغول شد. او در این ایام از جلالت علمى بالایى برخوردار بود. همچنین از اساتید دیگر ملاعبدالله، می‌توان از جمال الدین محمود شیرازى[2] - که شهرت زیادى داشت - نام برد. وى چندین حاشیه بر کتب علامه دوانى[3] و دیگران دارد. وى همراه با جناب مقدس اردبیلى[4] و میرزا جان باغنوى[5] شیرازى نزد جمال الدین محمود، علوم عقلى را در شهر اصفهان فراگرفتند.[6] این سه از شهیرترین دانشمندان علوم عقلى و نقلى بوده‌اند که تا کنون نیز از آثار پربرکت علمى آنها بهره‏هاى فراوانى برده مى‏شود.

شخصیت علمی علامه بهابادی که ساخته و دست پرورده بزرگان و فحول علوم عقلی و نقلی زمان خویش بود، خود سازنده شخصیت‌های علمی بسیار مبرزی در دنیای تشیع گردید. معارف شیعی در عرصه‌های گوناگون از دانش مستقیم یا غیر مستقیم این فقیه و فیلسوف بزرگ بهره‌ها برده و نیز در حال حاضر می‌برد. از برجسته‏ترین شاگردان وى مى‏توان از سه تن از علماى به نام و صاحب سبک در علوم عقلى و نقلى نام برد که عبارتند از جناب شیخ بهاء الدین (شیخ بهایى) که حاشیه‏اى بر حاشیه - استاد خود ملاعبدالله - در شرح ملا جلال‌الدین محمد دوانى بر تهذیب المنطق تفتازانى نوشته است.[7] عالم بزرگ دیگری که افتخار شاگردی علامه بهابادی را داشته است حسن بن زین الدین[8] فرزند شهید ثانى است که خود داراى تصانیف و تالیفات بسیارى بوده و کتاب معالم وى از کتب درسى حوزوى مى‏باشد.[9] و سومین عالم بزرگ شیعی که باید با کفایت ملا عبدالله به جامعه تشیع و بلکه به دنیای اسلام ارائه شد، سیدمحمد بن على بن حسین موسوى عاملى[10] است که خود از فقهاى بزرگ و برجسته عالم تشیع بوده و آثار و تألیفات متعدد و بسیار سودمند او موجب رشد دانش شیعی در دنیا گردیده است.[11]

علامه بهابادی بی‌تردید از سرآمدان علم و دانش در زمان خود و نیز از زمره بزرگان تاریخ همیشه جاوید علم و معرفت و فقاهت شیعی است. بزرگی مرتبه علمی او هم بر هم عصران و معاصرانش روشن بوده است و هم پس از او، علمای عالم اسلام دائما از او به بزرگی و احترام و شکوه و افتخار یاد کرده‌اند. درباره وى آمده است: «هو کان خازن الحرم الشریف الغروی من قبل السلاطین الصفویة وکذلک ولده خزنة الحرم الشریف و الیه تنتسب الطائف المشهورة ببیت الملاّ الموجودة الآن فی النجف».[12] بر این اساس ملا عبداللّه علاوه بر این که در حوزه علم به فعالیت مشغول بوده، در پرتو رابطه علما با دربار صفویه، مسئولیت کلیددارى حرم شریف على7 نیز بوده است که در آن دوران جایگاه ویژه‏اى به مسئول آن مى‏بخشید. علاوه بر این درباره وى گفته شده است که پیوسته مشغول تألیف بوده و صاحب أمل الآمل از او به عنوان عالم جلیل امامى یاد کرده است.[13] دلیل این همه بزرگداشت که تا امروز نیز ادامه دارد، چیزی نیست جز عظمت روحی و معنوی این عالم عارف از سویی، و گستردگی دامنه علم و دانش آن علامه دهر. او نه تنها در زهد و تقوی از پیش کسوتان و عارفان سالک بود، بلکه در مسیر علم و دانش نیز قافله سالاری بی‌بدیل و شایسته بود. دلیل روشن این قاقله سالاری و سرآمدی، حیطه وسیع علمی است که علامه بهابادی در آن معلم و استاد بی‌بدیل بود. او با استفاده از هوش سرشار و استعداد بی‌کران خدادادی، که بی‌شک عطیه‌ای آسمانی برای او و نیز برای شیعیان عالم بود، در عرصه‌های مختلف علمی به تدریس و تحقیق و تالیف پرداخت و در تمامی این عرصه‌ها نیز، به اعتراف اهل فن از بزرگان علوم دینی، پیشاهنگ و جلودار بود. دامنه علم او از فقه و شریعت اسلامی و شیعی آغاز می‌شد و اصول فقه، منطق، فلسفه، معانی و بیان، کلام و تفسیر قرآن، همه را در بر می‌گرفت.

 

شخصیت علمی علامه بهابادی که ساخته و دست پرورده بزرگان و فحول علوم عقلی و نقلی زمان خویش بود، خود سازنده شخصیت‌های علمی بسیار مبرزی در دنیای تشیع گردید. معارف شیعی در عرصه‌های گوناگون از دانش مستقیم یا غیر مستقیم این فقیه و فیلسوف بزرگ بهره‌ها برده و نیز در حال حاضر می‌برد. از برجسته‏ترین شاگردان وى مى‏توان از سه تن از علماى به نام و صاحب سبک در علوم عقلى و نقلى نام برد که عبارتند از جناب شیخ بهاء الدین (شیخ بهایى) که حاشیه‏اى بر حاشیه - استاد خود ملاعبدالله - در شرح ملا جلال‌الدین محمد دوانى بر تهذیب المنطق تفتازانى نوشته است.[14] عالم بزرگ دیگری که افتخار شاگردی علامه بهابادی را داشته است حسن بن زین الدین[15] فرزند شهید ثانى است که خود داراى تصانیف و تالیفات بسیارى بوده و کتاب معالم وى از کتب درسى حوزوى مى‏باشد.[16] و سومین عالم بزرگ شیعی که باید با کفایت ملا عبدالله به جامعه تشیع و بلکه به دنیای اسلام ارائه شد، سیدمحمد بن على بن حسین موسوى عاملى[17] است که خود از فقهاى بزرگ و برجسته عالم تشیع بوده و آثار و تألیفات متعدد و بسیار سودمند او موجب رشد دانش شیعی در دنیا گردیده است.[18]

علامه بهابادی بی‌تردید از سرآمدان علم و دانش در زمان خود و نیز از زمره بزرگان تاریخ همیشه جاوید علم و معرفت و فقاهت شیعی است. بزرگی مرتبه علمی او هم بر هم عصران و معاصرانش روشن بوده است و هم پس از او، علمای عالم اسلام دائما از او به بزرگی و احترام و شکوه و افتخار یاد کرده‌اند. درباره وى آمده است: «هو کان خازن الحرم الشریف الغروی من قبل السلاطین الصفویة وکذلک ولده خزنة الحرم الشریف و الیه تنتسب الطائف المشهورة ببیت الملاّ الموجودة الآن فی النجف».[19] بر این اساس ملا عبداللّه علاوه بر این که در حوزه علم به فعالیت مشغول بوده، در پرتو رابطه علما با دربار صفویه، مسئولیت کلیددارى حرم شریف على(ع)  نیز بوده است که در آن دوران جایگاه ویژه‏اى به مسئول آن مى‏بخشید. علاوه بر این درباره وى گفته شده است که پیوسته مشغول تألیف بوده و صاحب أمل الآمل از او به عنوان عالم جلیل امامى یاد کرده است.[20] دلیل این همه بزرگداشت که تا امروز نیز ادامه دارد، چیزی نیست جز عظمت روحی و معنوی این عالم عارف از سویی، و گستردگی دامنه علم و دانش آن علامه دهر. او نه تنها در زهد و تقوی از پیش کسوتان و عارفان سالک بود، بلکه در مسیر علم و دانش نیز قافله سالاری بی‌بدیل و شایسته بود. دلیل روشن این قاقله سالاری و سرآمدی، حیطه وسیع علمی است که علامه بهابادی در آن معلم و استاد بی‌بدیل بود. او با استفاده از هوش سرشار و استعداد بی‌کران خدادادی، که بی‌شک عطیه‌ای آسمانی برای او و نیز برای شیعیان عالم بود، در عرصه‌های مختلف علمی به تدریس و تحقیق و تالیف پرداخت و در تمامی این عرصه‌ها نیز، به اعتراف اهل فن از بزرگان علوم دینی، پیشاهنگ و جلودار بود. دامنه علم او از فقه و شریعت اسلامی و شیعی آغاز می‌شد و اصول فقه، منطق، فلسفه، معانی و بیان، کلام و تفسیر قرآن، همه را در بر می‌گرفت. از جمله مهم‏ترین تألیفات وى - که شهرت ملاعبدالله بیشتر بدان خاطر بوده است می‌توان از حاشیه تهذیب المنطق[21] نام برد که حاشیه‌ای است که او به زبان عربى بر تهذیب المنطق تفتازانى نوشته است. علاوه بر این تألیفات و حواشى بسیارى براى ملا عبداللّه ذکر کرده‏اند که برخى از آنها عبارتند از:

  1. حاشیه بر مختصر تفتازانى؛
  2. حاشیه بر مطول تفتازانى؛
  3. التجارة الرابحة فى تفسیر السوره و الفاتحة؛
  4. شرح قواعد در فقه شیعه؛
  5. حاشیه بر حاشیه شریفه؛
  6. حاشیه بر حاشیه بر شرح شمسیه ؛
  7. الدرة السنیة فی شرح الرسالة الألفیة الشهیدیة؛
  8. شرح العجاله ؛
  9. حاشیه بر حاشیه شرح جدید تجرید (قدیم دوانى)؛
  10. حاشیه بر حاشیه شرح تجرید (جدید دوانى)؛
  11. حاشیه بر حاشیه شریفیه و جلالیه ؛
  12. حاشیه بر مبحث جواهر از شرح تجرید؛
  13. حاشیه بر مبحث موضوع علم از حاشیه دوانى.

علاوه بر حواشى مذکور، وى حاشیه‏اى بر حاشیه خطایى[22] دارد که در علم معانى و بیان بوده و ملاعبدالله آن را در حاشیه نظام الدین عثمانى خطایى[23] بر مختصر و مطول تفتازانى به رشته تحریر در آورده است.[24] از آن رو که حاشیه ملا عبدالله بر تفتازانى مورد توجه بسیارى از علما و دانشمندان علم فلسفه و منطق قرار گرفت، از شهرت فراوانى برخوردار شد. حاشیه او از زمان خود وى تا کنون، از استقبال زیادى برخوردار بوده است به گونه‏اى که بیش از 20 حاشیه در حاشیه ملاعبداللّه از سوى مشهورترین علما نوشته شده است.[25]

درباره رساله تحقیق التشکیک

از جمله تألیفات ملا عبدالله رساله التشکیک است که در واقع تعلیقات وى بر شرح و حواشى شرح تجرید قوشچى مى‏باشد. این شرح و حواشى بر تجرید توسط علامه دوانى نگاشته شده که به حواشى سه‏گانه «قدیمه»، «جدیده» و «اجد» معروف شده است.

توضیح این که جلال الدین دوانى حاشیه‏اى را بر شرح التجرید قوشچى نوشته است که مورد نقد جناب سیدصدرالدین دشتکى[26] واقع شده و بر آن ردّیه‏اى نوشته است که در حاشیه‏اى دیگر از سوى دوانى به آن پاسخ داده شده، و به این ترتیب صدرالدین اعتراضات خود را نسبت به آن و پاسخ‏ها در حاشیه‏اى ارائه مى‏دهد که این بار نیز توسط دوانى در حاشیه‏اى دیگر پاسخ داده شده و اعتراضات سیدصدرالدین رد مى‏شود که این سه حاشیه در یک مجموعه به نام الطبقات الجلالیه، و نیز دو حاشیه صدرالدین در مجموعه‏اى به نام طبقات صدریه آورده شده‏اند. البته پس از پاسخ سوم دوانى در حاشیه «اجد»، دیگر صدرالدین از دنیا رفته بود که فرزند وى امیر غیاث الدین منصور درصدد پاسخ برآمده و ردیه‏اى بر حاشیه «اجد» دوانى زده است. بر این اساس، صدرالدین دشتکى برخلاف فلاسفه مشهور همه «محمولات و صفات ذاتى و عرضى را به یک وجود حقیقى موجود دانسته است و این اعتقاد را بر اصل تشکیک وجود پایه گذاشته به این معنا که اصل تشکیک این است که وجود فردى و شخصى هر چیزى مشتمل بر مراتب گوناگونى است و همه این مراتب مندرج در یک وجود بسیط و بدون جزء هستند».

با توجه به این، دوانى نیز در بحث از حقیقت، در واقع مرادش «هستى» مى‏باشد و هستى در نظرش واحد و قائم به ذات است و هیچ‏گونه کثرت و تعددى در آن راه ندارد. او نه تنها کثرت نوعى و کثرت فردى را از ساحت هستى سلب مى‏کند، بلکه به کثرت تشکیکى و ذومراتب بودن هستى نیز قائل نیست و کثرت را در ماهیاتى مى‏داند که با وجود نسبت پیدا مى‏کنند. بنابراین، موجود بودن ماهیت جز منسوب بودن به وجود معناى دیگرى پیدا نمى‏کند.

ملاعبدالله با در نظر گرفتن همه حاشیه‏هاى دوانى و پاسخ‏هاى صدرالدین و نیز استاد خود غیاث الدین، تعلیقات خود را تحت عنوان تحقیق التشکیک مى‏نگارد. او در این رساله، بخشى از مطالب مربوط به تشکیک از دوانى را با عنوان «قوله» آورده و سپس در نقد و بررسى آنها اعتراضات صدرالدین را ذکر مى‏کند و پس از آن، در رد و یا تقویت نظرات هر کدام از طرفین، با عنوان «أقول» نظرات خود را بیان مى‏کند.

ملا عبدالله در این رساله، جهت بیان هر کدام از نظرات، به آراى بزگان و دانشمندانی مانند شیخ الرئیس ابو علی سینا، میرشریف جرجانى، تفتازانى، و خواجه نصیر الدین طوسى استناد مى‏کند و در این راستا قول دوانى را با «کلامه» (قدّس سرّه)، اعتراضات صدرالدین را با عنوان «سید سند»، و اقوال غیاث الدین را با عنوان «کلام الأُستاذ» بیان کرده است. اگر چه گاهى به نظر مى‏رسد در این متن منظور از سید سند، دشتکى دوم باشد و نیز گاهى از جلال الدین دوانى به عنوان «استاذ» یاد کرده و مطالب او را با این عنوان بیان مى‏کند.

گزارشی از فرایند تحقیق و تصحیح رساله موجود

مطابق آنچه که آقا بزرگ در الذریعه[27] آورده است، نسخه‏اى از این رساله به خط سید محمدعلى موسوى در سال 1018 هجرى به رشته تحریر در آمده است که به نظر مى‏رسد قدیمى‏ترین نسخه التشکیک باشد. این نسخه در تملک جلال الدین محمد بن قطب‏الدین محمد الاصفهانى در کتابخانه «التستریه» نجف اشرف بوده است که متأسفانه دسترسى بدان امکان‏پذیر نشده است. بر این اساس مبناى تحقیق حاضر، سه نسخه موجود از مجلس شوراى اسلامى می‌باشد. این نسخ عبارتند از:

نسخه اول یا نسخه «الف»: این نسخه 23 صفحه و هر صفحه به طور میانگین داراى 20 سطر مى‏باشد. ناسخ آن بر اساس آنچه که در پایان نسخه آمده است، جناب محمد صالح الکوکدى جربادقانى[28] مى‏باشد و آن را در ربیع الأول 1053 ه.ق. به اتمام رسانده است. در این نسخه نیز همانند نسخه «ب» شروع رساله با عبارت «تحقیق التشکیک اللهم بالهامک وازاحة الشکوک» و پایان آن به آیه شریفه «یفقهوا قولى» می‌باشد. این نسخه اگر چه نسبت به نسخه «ب» افتادگى دارد، اما به خط عربى بوده و از حیث عبارت نسبت به آن بهتر است؛ هر چند به نظر مى‏رسد هر دو ناسخ نسخه‌های «الف» و «ب» نسبت به عبارات فلسفى آشنایى کامل نداشته‌اند، اما در این نسخه عبارات، صحیح‏تر و شیواتر بیان شده است.

نسخه دوم یا نسخه «ب»: این نسخه 30 صفحه است که در هر صفحه به طور میانگین 19 سطر وجود دارد. ناسخ آن بر اساس آنچه که در پایان نسخه آمده است، شخصى به نام ابوالمحجن الکوبانى[29] مى‏باشد که ظاهراً به دستور شخص دیگرى به نام عبدالله آن را به سال 1048 هجرى نسخ کرده و آن را در قصبه کوبان 22 ربیع الثانی به اتمام رسانده است. شروع این نسخه - که موسوم به نسخه «ب» مى‏باشد - با عبارت «تحقیق التشکیک اللهم بالهامک وازاحة الشکوک» بوده و با آیه شریفه «یفقهوا قولى» به پایان مى‏رسد.

در این رساله و در پایان، پس از بیان اسم ناسخ و تاریخ اتمام تحریر نسخه، صفحه‏اى دیگر به خط خود ناسخ وجود دارد که با عنوان «مغلطه» آورده است که بحث جداگانه‏اى از منطق مى‏باشد و احتمالاً جهت فایده‏اى آورده است، چرا که خیلى مرتبط با بحث تشکیک نمى‏باشد و البته معلوم نیست از خود ملاعبدالله باشد.

این نسخه به خط نستعلیق بوده و با این که حداقل به خط عربى نیست، و به رغم این که داراى اشکالات فراوانى از لحاظ ادبى بوده، اما به جهت این که نسبت به دو نسخه دیگر کامل‏تر است، در تحقیق این رساله از اهمیت بیشترى برخوردار است.

نسخه مذکور دربردارنده مطالبى مى‏باشد که لازمه تکمیل مبحث تشکیک مى‏باشد و این مباحث از نسخه دیگر افتاده و یا توسط ناسخ حذف شده است. از جمله، چهار صفحه از این نسخه در نسخه دیگر موجود نیست که از صفحه 12 با جمله «أن یکون امرا متحقّقاً وحمل کلامه على التنظیر» شروع شده و در ص 16 با جمله «بأنّه یستلزم المطلق یجوز» پایان پذیرفته است. البته جهت اتقان مباحث، همه افتادگى‏هاى این نسخه با توجه به نسخ دیگر اصلاح شده است. این نسخه با عنوان «تعلیقات بر شرح و حواشى شرح تجرید» در کتابخانه مجلس شوراى اسلامى به شماره 10307 موجود است.

نسخه سوم با نسخه «ج»: این نسخه به خط عربى و در 20 صفحه نگاشته شده که هر صفحه به طور میانگین داراى 20 سطر مى‏باشد. این نسخه در کتابخانه مجلس شوراى اسلامى موجود مى‏باشد و همچون نسخه «ب» کامل‏تر از نسخه «الف» مى‏باشد. این نسخه هر آنچه که در نسخه «ب» آمده است را دارا است و علاوه بر این در خیلى از عبارات روان‏تر از دو نسخه دیگرى مى‏باشد. از تاریخ نسخ و ناسخ این نسخه ‏اطلاعی در دست نیست.

با توجه به آنچه گفته شد و با ملاحظه این که هر سه نسخه به گونه‏اى ناقص بوده‌اند، بنابراین ابتدا در جهت یافتن نسخه‏هاى دیگر و کامل‏تر، تلاش شد اما متأسفانه نسخه‏اى دیگر یافت نشد. اگر چه برخى نسخه‏ها و حاشیه‏ها به صورت ناقص در بین نسخ خطى موجود بود که نگارنده و یا مؤلف آن‏ها مجهول بود و تنها از نظر متن شباهت کمى نسبت به این رساله داشتند. بر این اساس بود که این سه نسخه نسبتاً کامل‌تر مبناى تحقیق قرار گرفتند.

در این راستا، در ابتدا نسخه «الف» و پس از آن نسخه «ب» و در انتها نسخه «ج» به طور جداگانه قرائت و بررسی گردید و سپس هر سه نسخه با یکدیگر تطبیق داده شد و هر آنچه که لازمه صحت متن بود از نسخه‌های «ب» و «ج» به نسخه «الف» انتقال داده شد.

در مرحله دوم، متن ابتدایى - پس از تایپ اولیه - به طور جداگانه با هر کدام از نسخه‏ها مقابله شد و پس از آن جهت غنا بخشى به متن، از کتاب‌های ى همچون «شرح المواقف»، «شرح الشمسیه»، «شرح التجرید قوشچى» و کتاب‏هاى تفتازانى و نیز از حاشیه خود  ملاعبدالله بر تهذیب المنطق استفاده‏هاى زیادى گردید و سپس به اصلاح کلمات، و عبارات و تصحیح متن پرداخته شد. از این رو نسخه خطى «الطبقات الجلالیه» در دستور کار قرار گرفت و متن موجود از حواشىِ التشکیک با متن «الطبقات» تطبیق داده شد و اقوال جناب دوانى از روى نسخه خطى خود او اصلاح شد.

متأسفانه درباره جواب‏هاى سید سند که در مجموعه «طبقات صدریه» آمده است، چیزى یافت نشد اگرچه سعى شد که اعتراضات وى و جواب‌های در این باره از حواشى حاشیه‏هاى نگاشته شده بر شرح تجرید استخراج شود و به گونه‏اى متن موجود مطابق آن تصحیح گردد.

در این رساله جناب ملا عبدالله مضمون اقوال علمایى همچون شیخ الرئیس و محقق شریف را نقل کرده است، از این رو در تخریج اقوال ایشان، جهت تقویت نص و تطبیق متن، نهایت سعى شده و اگرچه برخى از اقوال در کتب متقدمین یافت نشد، اما به ناچار از کتب دوران صدرالمتألهین و خود وى بهره‏بردارى‏هاى لازم برده شد. همچنین براى استفاده بیشتر از کتب مرتبط با موضوع مورد تحقیق، کتابخانه‏هاى آیت الله مرعشى نجفى، آیت الله خامنه‏اى، فیضیه، مسجد اعظم قم، تخصصى کلام، تخصصى تاریخ اسلام (به جهت این که چندین نسخه چاپ سنگى مرتبط با موضوع در آن‌جا قرار داشت)، و نیزکتابخانه‏هاى دیجیتالى مجلس شوراى اسلامى و کتابخانه ملى و آستان قدس مورد بهره‏بردارى قرار گرفتند.

 

 

[1]. وى فرزند بزرگ و صاحب منصب علامه صدرالدین محمد دشتکى سید سند بوده و در سال 896 قمرى در دشتک شیراز به دنیا آمد. او از بنیان گذاران مدرسه منصوریه بود که به جهت علاقه به پدر آن را بنا کرد. غیاث الدین در زمان شاه اسماعیل اول مأمور تعمیر رصد خانه مراغه شد که البته به دلایلى این مهم تحقق نیافت. دشتکى در زمان سلطنت شاه طهماسب اول به مقام صدارت رسید و حدود ده سال پس از عزل در 948 هجرى قمرى درگذشت و در کنار قبر پدرش در مدرسه منصوریه به خاک سپرده شد. (ر.ک: کاکائى، غیاث الدین منصور دشتکى و فلسفه عرفان، ص67).

[2]. او از شاگردان برجسته جلال الدین محمد دوانى بوده و صاحب تصانیف بسیارى است. اگر چه آثار زیادى از او به جا نمانده است. جمال الدین به طور قطع در سال 960 - 965 قمرى در حوزه فلسفى شیراز حضور داشته و پس از فوت جلال الدین سمت استادى را عهده‏دار بود. درباره تاریخ وفات و تولد او چیزى ثبت نشده است.

[3]. از دانشمندان به نام ایرانى، زاده «دوان» در شمال شرق کازرون، به سال 830 هجرى دیده به جهان گشود. او پس از تعلیم و تعلّم بسیار، و تربیت شاگردانى به نام، و نیز تألیف آثار زیادى درباره علوم عقلى و حواشى بسیار، در سال 908 هجرى مقارن با ظهور شاه اسماعیل صفوى درگذشت و در همان روستاى دوانِه به خاک سپرده شد.شرح زندگانى جلال الدین دوانى، على دوانى، ص61-64.

[4]. احمد بن محمد اردبیلى صاحب مجمع الفائدة والبرهان متولد قرن 10 در اردبیل و متوفى 993 قمرى در شهر مقدس نجف .

[5]. ملاحبیب اللّه باغنوى شیرازى معروف به ملا میرزا خان درگذشته 995 یا 994 قمرى بوده و تولد او در حدود 930 ثبت شده است. روضات الجنات، خوانسارى، ج1، ص119.

[6]. ریاض العلماء، میرزا عبدالله افندى، ج4، ص190.

[7]. ریاض العلماء، ج5، ص98.

[8]. ملقب به جمال الدین - مشهور به صاحب معالم -  فرزند بزرگوار شهید ثانی که به سال 959 هجرى متولد شد و در سال 1011 هجرى پس از عمرى مجاهدت علمى درگذشت و در «جبع» لبنان مدفون گشت.

[9]. ریحانة الادب، محمدعلى مدرس، ج3، ص393.

[10]. وى به سال 946 قمرى در جُبع عامل لبنان به دنیا آمد و از جایگاه علمى بالایى برخوردار شد که از جمله مهم‏ترین تألیفات او مدارک الأحکام فى شرایع الاسلام مى‏باشد. عاملى در 1009 هجرى درگذشت و در همان زادگاه خود در جنوب لبنان به خاک سپرده شد.

[11]. ریحانة الأدب، ج3، ص393.

[12]. اعیان الشیعة، ج8، ص53.

[13]. فهرست التراث، ج1، ص810.

[14]. ریاض العلماء، ج5، ص98.

[15]. ملقب به جمال الدین - مشهور به صاحب معالم -  فرزند بزرگوار شهید ثانی که به سال 959 هجرى متولد شد و در سال 1011 هجرى پس از عمرى مجاهدت علمى درگذشت و در «جبع» لبنان مدفون گشت.

[16]. ریحانة الادب، محمدعلى مدرس، ج3، ص393.

[17]. وى به سال 946 قمرى در جُبع عامل لبنان به دنیا آمد و از جایگاه علمى بالایى برخوردار شد که از جمله مهم‏ترین تألیفات او مدارک الأحکام فى شرایع الاسلام مى‏باشد. عاملى در 1009 هجرى درگذشت و در همان زادگاه خود در جنوب لبنان به خاک سپرده شد.

[18]. ریحانة الأدب، ج3، ص393.

[19]. اعیان الشیعة، ج8، ص53.

[20]. فهرست التراث، ج1، ص810.

[21]. معروف‏ترین اثر ملاعبداللّه که از مفصل‏ترین شرح‏هایى است که بر تهذیب المنطق والکلام تفتازانى و در ضمن یک مقدمه، پانزده فصل و یک خاتمه نوشته شده است.

[22]. ملاعبداللّه بهابادى صاحب حاشیه، احمد ترحمى، ص70 - 71.

[23]. نظام الدین عثمانى المتوفى 901 هجرى کتابى در شرح تلخیص المقال دارد که چند تن از علما بر آن حواشى و شرح‏هایى نگاشته‏اند که حاشیه ملا عبداللّه بر آن از باارزش‏ترین آنهاست. (هدیة العارفین، ج1، ص587، الرقم 4262).

[24]. الاعلام، خیرالدین الزرکلی، الجزء الرابع، ص80.

[25]. الذریعة، آقا بزرگ، ج6، ص6260.

[26]. سیدصدر الدین محمد از فیلسوفان حوزه فلسفى شیراز در قرن نهم، متولد 828 هجرى، داراى آثار فراوانى درباره علوم عقلى، وى از سادات حسینى بوده و گفته شده است که اجدادش از روى تقیه به تدریس کتب اهل سنت مى‏پرداختند. علوم عقلى را نزد سیدفاضل مسلم فارسى فرا گرفت. و سرانجام گروهى از طایفه ترکمان او را در 903 هجرى به قتل رساندند. فسائى، ج1، ص359 و ج2، ص1040.

[27]. ج11، ص148، الرقم 928.

[28]. در منابع چیزى درباره شرح این ناسخ یافت نشد.

[29]. در منابع چیزى درباره شرح حال وى یافت نشد.

ویژه نامه ها

ویژه نامه 1 ویژه نامه 2  معرفی آثار  معرفی آثار(انگلیسی)
ویژه نامه (عربی) حکیم بهابادی در یک نگاه (فارسی) حکیم بهابادی در یک نگاه (انگلیسی) حکیم بهابادی در یک نگاه (ترکی)
TPL_BACKTOTOP