هانری کربن تصریح دارد که حذفِ عنصرِ قدسی از عقل، به زایشِ نهیلیسم در غرب انجامید. در مکتبِ شیراز، عقل در کنارِ وحی تعریف میشود و هر دو راهی واحد بهسویِ حقیقت دارند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، هانری کربن، فیلسوفِ نامدارِ فرانسوی و اسلامپژوهِ ژرفنگرِ معنویتِ ایرانی، بر این باور است که پادزهرِ نهیلیسمِ جهانی، خِرَدِ ایرانیِ قدسی است؛ خردی که توانسته است میان عقل، وحی و معنا تعادلی پویا برقرار سازد. از منظرِ او، تمدنِ ایرانی ـ اسلامی با تلفیقِ «عقلِ فلسفی» و «عقلِ ایمانی»، در برابر سه بحرانِ بزرگِ فکریِ عصرِ جدید ـ یعنی بیخدایی (آتئیسم)، بیمعنایی (نهیلیسم) و سکولارشدگیِ قدس (سکولاریسم) ـ ایستادگی کرده است.
به تعبیرِ کربن، سنتِ فلسفیِ ایران نه عقلِ ابزاری بلکه عقلِ قدسی است؛ عقلی که حقیقت را نه صرفاً از راهِ تحلیلِ ذهنی، بلکه از راهِ شهود و اتصال به مبدأ معنا میجوید. همین ویژگی، فلسفه و منطقِ ایرانی را از دامِ افراطِ عقلانیتِ مدرن مصون داشته و آن را به سرچشمهی احیای ایمان در جهانِ معاصر بدل ساخته است.
شیراز؛ خاستگاهِ مکتبِ عقلگراییِ پیوسته به وحی
در این میان، شیراز جایگاهی بیبدیل در تاریخِ تفکرِ اسلامی دارد. مکتبِ شیراز در قرنِ دهمِ هجری با محوریتِ مدرسهٔ منصوریه، استمرارِ مکتبِ ابنسینایی و فارابی بود، با این تفاوت که با تکیه بر عقلِ قدسی و تحلیلِ منطقیِ استوار در فقه و اصول، صورتِ تازهای از حکمت و فلسفه را پدید آورد. در این افقِ فکری، علامه ملاعبداللّه بهابادی یزدی، یکی از ستارگانِ مدرسهٔ منصوریه، در کنارِ مقدّس اردبیلی توانست عقل و نقل را در حوزهٔ علمیهٔ نجف اشرف بههم پیوند دهد و زمینهسازِ شکلگیریِ مکتبِ فلسفی ـ منطقیِ نجف شود.
احیای اندیشهٔ این مدرسهٔ شیرازی، صرفاً فعالیتی تاریخی یا تشریفاتی نیست، بلکه ضرورتی علمی و تمدنی است؛ زیرا نشان میدهد چگونه یک سنتِ فلسفیِ بومی درونِ دین زاده شد و در بازسازیِ عقلانیتِ دینیِ جهانِ اسلام نقشی مؤثر ایفا کرد. بزرگداشتِ چهرههایی چون علامه ملاعبداللّه یزدی، در حقیقت تجلیل از خرد و علومِ عقلیِ ایران است؛ همان خردی که کربن آن را «سپرِ اندیشهسوزِ نهیلیسم» مینامد.
دلایلِ علمی برای پررنگسازیِ احیای علومِ عقلی در شیراز
1. استمرار و مرکزیتِ تاریخیِ عقلانیتِ اسلامی ـ ایرانی
شیراز از قرنِ هشتم تا دهمِ هجری یکی از سه قطبِ بزرگِ فلسفیِ جهانِ اسلام بود (در کنارِ اصفهان و حله). تداومِ حکمتِ سینوی در مکتبِ شیراز، با رویکردی نقدگرایانه و تربیتی، موجب شد عقلانیتِ اسلامی در ایران از فروغ نیفتد. بازخوانی و احیای این جریان نه بازگشت به گذشته، بلکه استمرارِ زندهی عقلِ دینی در زمانهی حاضر است.
2. حفظِ پیوندِ عقل و وحی؛ جوهرهی خردِ ایرانی از دیدگاهِ کربن
هانری کربن تصریح دارد که حذفِ عنصرِ قدسی از عقل، به زایشِ نهیلیسم در غرب انجامید. در مکتبِ شیراز، عقل در کنارِ وحی تعریف میشود و هر دو راهی واحد بهسویِ حقیقت دارند. از اینرو، توجهِ دوباره به سنتِ عقلیِ شیراز پاسخِ فلسفی به بحرانِ معنا در جهانِ مدرن است و دفاعی نظری از عقلِ قدسی در برابرِ عقلِ سکولار و ابزارمحورِ معاصر محسوب میشود.
3. بنیانِ منطقی و فلسفیِ مدارسِ امامیه در جهانِ اسلام
مدرسهٔ منصوریهٔ شیراز با بنیانگذاری الگویی نوین از آموزشِ دینی، نظامی عقلمحور و استدلالی را پدید آورد که بر سه پایهی فقه، اصول و منطق استوار بود. در این نظام، عقل نه در برابرِ نقل، بلکه در خدمتِ تبیین و تعمیقِ آن قرار داشت. در این بسترِ معرفتی، علامه ملاعبداللّه بهابادی یزدی با نگارشِ آثار و حاشیههای دقیق خود، توانست عقلِ قیاسی و استنباطی را با اصولِ فقهِ شیعه درهم آمیزد و پیوندی ژرف میانِ منطق و اصول برقرار سازد.
همدرسان و همراهانِ علمی او، از جمله مقدّس اردبیلی، همین رویکردِ عقلگرایانه را به حوزهٔ علمیهٔ نجف اشرف منتقل کردند و موجبِ شکلگیریِ پویایی تازه در تفکرِ عقلیِ حوزه شدند. ازاینرو، برجستهسازیِ مکتبِ شیراز در حقیقت بازشناسیِ ریشههای عقلانیتِ مدرسهمحورِ شیعه است؛ مکتبی که عقل را در ترازِ وحی نشاند و بر پایهی آن، بنیانهایِ فکریِ حوزههایِ شیعیِ پس از خود را سامان داد.
4. شالودهی فلسفیِ دانشِ اصول و فقهِ متأخر
تحقیقاتِ جدید میدهد پیدایشِ عقلگراییِ اصولی در قرنِ دهم و یازدهم، مستقیماً از میراثِ منطق و فلسفهٔ مکتبِ شیراز الهام گرفته است. احیای این حوزه در شیراز، بازشناسیِ همان پیوندِ بنیادین میانِ فلسفه، منطق و فقه است که به تولیدِ معرفتِ دینیِ اصیل انجامیده است.
5. پشتوانهی نظری برای بازسازیِ علومِ انسانیِ اسلامی
مطالعهی تطبیقیِ آثارِ ملاعبداللّه یزدی با فارابی و ابنسینا نشان میدهد که وی عقلِ نظری را بهمثابهی ابزارِ تبیینِ معارفِ ایمانی بهکار
گرفت. این سنت میتواند مبنای تدوینِ الگویی از علومِ انسانیِ عقلمحور و وحیپایه در ایرانِ امروز باشد. از اینرو، احیای فلسفهٔ شیراز صرفاً موضوعی تاریخی نیست، بلکه پاسخی معرفتشناختی و تمدنی به پرسشهایِ فکریِ معاصر است.
6. ضرورتِ بازتعریفِ جایگاهِ ایران در ژئوفلسفهٔ اسلامی
در نقشه جغرافیای فلسفه اسلامی، شاخه ایرانی با محوریت شیراز، حلقه پیوند شرق و غرب جهان اسلام است. برجستهسازی این نقش، جایگاه ایران را در ساختار فکری تمدن اسلامی تثبیت و بازتعریف میکند.
در نتیجه احیای علومِ عقلی در شیراز نه بازسازیِ آثارِ کهن، بلکه احیای خِرَدِ قدسیِ ایرانی است؛ همان خردی که میتواند پاسخی زنده و کارآمد به بحرانِ معناییِ عصرِ حاضر باشد. بزرگداشتِ علامه ملاعبداللّه بهابادی یزدی، در حقیقت تکریمِ میراثِ عقلانیِ شیراز و تجلیل از سنتی است که عقل را در خدمتِ معنا و ایمان قرار داد و از دلِ معرفتِ دینی، فلسفهای زنده و تمدنساز پدید آورد.
یادداشت از: حسن عبدیپور، پژوهشگر









