آیت الله سید جمال الدین دین پرور در سال 1317 در خانواده ای مذهبی و متدین در تهران به دنیا آمد. وی از خاندان شهیر دربندی است و جد ایشان علامه سید ابوتراب دربندی از شاگردان آخوند خراسانی است. وی در قم از محضر اساتید بزرگی چون مرحوم علامه طباطبائی، مرحوم آیت الله گلپایگانی، مرحوم آیت الله بروجردی، امام خمینی (ره) و ... بهره های علمی و اخلاقی برد. نامبرده در دوران حیات علمی خویش تألیفات فراوانی به رشته تحریر درآورده است که وی هم اکنون در حوزه های علمیه تهران و قم به تدریس علوم اسلامی مشغول است و در این راستا شاگردان فراوانی را تربیت کرده است. تأسیس «بنیاد نهج البلاغه» از دیگر اقدامات ایشان می باشد.
گفتگو با آیت الله سید جمال الدین دین پرور
(رئیس بنیاد بین المللی نهج البلاغه)
اشاره
آیت الله سید جمال الدین دین پرور در سال 1317 در خانواده ای مذهبی و متدین در تهران به دنیا آمد. وی از خاندان شهیر دربندی است و جد ایشان علامه سید ابوتراب دربندی از شاگردان آخوند خراسانی است. وی در قم از محضر اساتید بزرگی چون مرحوم علامه طباطبائی، مرحوم آیت الله گلپایگانی، مرحوم آیت الله بروجردی، امام خمینی (ره) و ... بهره های علمی و اخلاقی برد. نامبرده در دوران حیات علمی خویش تألیفات فراوانی به رشته تحریر درآورده است که وی هم اکنون در حوزه های علمیه تهران و قم به تدریس علوم اسلامی مشغول است و در این راستا شاگردان فراوانی را تربیت کرده است. تأسیس «بنیاد نهج البلاغه» از دیگر اقدامات ایشان می باشد.
- با تشکر از وقتی که در اختیار ما نهادید. به عنوان سوال اول می خواستم دربارۀ وضعیت علوم حدیثی و توجه به نهج البلاغه در عصر صفویه سوال بپرسم؟
بسم الله الرحمن الرحیم. من هم از شما و باقی دوستانتان که در مسیر احیای نام و آثار بزرگان مذهب تلاش می کنید تشکر می کنم. شیعه همیشه در تاریخ اسلام به علم حدیث اهمیت بسیار می داده است. اما در دو مقطع تاریخی می بینیم که موسوعه ها و آثار حدیثی ارزنده ای پدید می آیند. یک دوره مربوط به صدر اول و زمان مرحوم شیخ کلینی تا شیخ طوسی یعنی انتهای قرن سوم تا اواسط قرن پنجم است. «محمدون ثلاثه» تعبیری است که برای شیخ کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی به کار برده اند که کتاب های حدیثی اصلی اربعۀ شیعه از این سه بزرگواری است که نام مبارک هر سه شان نام زیبای «محمد» است. در میان متاخران هم و در عصر صفوی سه شخصیت داریم که نامشان، نام مبارک «محمد» است و آنها را هم «محمدون ثلاثه» می نامند. یعنی مرحوم فیض کاشانی، علامه مجلسی و شیخ حر عاملی. این سه بزرگوار هم مشهورترین موسوعه های حدیثی میان متاخرین را تدوین کرده اند و هر سه در عصر صفویه می زیسته اند.
عضر صفویه عصر رونق حدیث و اخبار اهل عصمت(ع) بوده و چون نهج البلاغه از متون مقدس حدیثی ماست، در این عصر هم به جهت همان رونق توجه به نهج البلاغه زیاد بوده است. عامل دیگر ازدیاد توجه به متن نهج البلاغه، تاسیس حکومت شیعی صفویه و لوزم عنایت به مسائل دینی حکومتی و نیز فراوانی وجود مباحث سیاسی و حکومتی در این کتاب مقدس است و مرحوم علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی آثار متعددی از شروح نهج البلاغه را در کتاب شریف الذریعه یاد می کند که پیرامون مباحث سیاسی و اجتماعی نهج البلاغه نوشته شده اند. بعضی از این آثار چاپ شده و ما در بنیاد نهج البلاغه، تعدادی از همین آثار را در دست احیا داریم. در کل، دوره صفویه از دوران درخشان تاریخ اسلامی است و برخی که دیدی منفی به این حکومت دارند دید مناسبی نیست و یک گونه خودزنی و بی انصافی خواهد بود.
- آیا رگه های نگرشی ولایت فقیه در عصر صفویه و از جمله در افکار علامه ملا عبدالله یزدی قابل ردیابی هست؟
ولایت فقیه یک اندیشۀ مترقی است که امام راحل(س) بیش از همۀ علمای تاریخ اسلام، در تکوین و برجسته سازی اش نقش داشت. اما قبل از ایشان کم نبوده اند علمای بزرگ و فقهای عالی قدری که به این مبحث معتقد بوده اند. مرحوم علامه شیخ محمد حسن نجفی که بنده کتاب مقتنیات الدرر را با استفاده تام از کتاب مبارک جواهر الکلام ایشان نوشته ام، از معتقدین به ولایت فقیه است و می فرماید کسی که معتقد به این مقوله نباشد بوی فقاهت را نشنیده است. ایشان بیش از نیم قرن پیش از تولد امام خمینی(قدس سره) به رحمت خدا رفته اند. در عصر قاجار به ویژه توجه به مقولۀ ولایت فقیه زیاد می شود. ولی یک چیزی هست و آن اینکه خیلی از کسانی که به این مبحث توجه کافی نکرده و احیانا مخالفت کرده اند، در تصور فضای ورود و جایگاه روحانیون در امور سیاسی اجتماعی دقت وافی نکرده اند. تقصیرشان هم نبوده، حکومت که به دست روحانیت نبوده است. در عصر صفویه هم روحانیت با حکومت ارتباط داشت و استاد مرحوم ملا عبدالله یزدی، یعنی محقق کرکی از معتقدان به ولایت فقیه است و بلکه شاه صفوی حکومت وی را با رضایت ایشان نافذ می داند. اما اینکه مرحوم ملا عبدالله عقیده مند به این مقوله بوده وابسته به بررسی آثارش است و از مظلومیت ایشان اینکه وی به علم منطق شهره است و بس. در حالی که –همان طوری که شما هم بیان داشتید- ایشان ذوالفنون بوده و در علوم متنوع تدریس و تالیف داشته است. بعید نمی دانم که ایشان رگه های اعتقاد به ولایت فقیه را معتقد بوده باشد. خداوند بر درجاتش بیفزاید.
- نقش منطق و حکمت در اجتهاد چیست؟
منطق برای حرکت از مبادی به خواتم و نیز مقدمات استنباط لازم است. اما فلسفه به نظر من نقش در اجتهاد فقهی ندارد. چون در اجتهاد فقهی، ما دنبال فروعات فقهی هستیم و در استنباط با اینکه از عقل کمک گرفته می شود و بلکه برخی احکام و فتاوا، در صغری و کبری عقلی هستند که در اصول فقه هم اشاره بدانها شده، ولی حکمت مصطلح و فلسفه رایج حتی از نوع صدرایی اش، نقشی در اجتهاد ندارد. ولی اگر یک مجتهد و مرجع تقلید، فلسفه هم بداند یک حسن برایش به شمار می رود. مثل مرحوم آیت الله بروجردی یا امام راحل.
- علت کثرت و فراوانی فلاسفه یزدی چیست؟
فکر نکنم ربطی به منطقۀ یزد داشته باشد. از برخی مناطق فیلسوف زیاد ظهور کرده و از برخی مناطق کمتر. چنان که یزد زیاد فیلسوف داشته و دارد، لاهیجان و آشتیان و شیراز و اصفهان و تهران و آمل و تبریز و حتی مشهد و نجف هم زیاد فیلسوف داشته است. البته خیلی از آنها از کودکی به شهرهای مذهبی که حوزه در آنجا دایر بوده، رفته اند و خیلی نمی توان مکان زندگی شان را در افزایش تعداد فیلسوف دخیل دانست. یزد هم فلاسفه بسیاری داشته است که یکی همین مرحوم علامه ملا عبدالله است که ما در کودکی حاشیه ایشان را می خواندیم و همین حاشیه با اینکه در علم منطق است نشانگر توانایی ایشان در علوم معقول هم هست. یکی هم علامه شیخ اسدالله یزدی است که دوست بزرگوار ما حضرت آیت الله جوادی آملی به ایشان بسیار علاقه دارند. کتاب هایی با عنوان فلاسفۀ شیعه نوشته شده، ولی شما اگر بتوانید مقاله یا کتابی را در کنگره تان با عنوان «فیلسوفان یزد» بنویسید یک کار نو خواهد بود.
- جد شما مرحوم آیت الله توفیق یزدانی هم جزو فلاسفه بوده اند؟
ایشان جد مادری بنده و از علمای عالی مقدار تهران در حدود صد سال قبل بودند که وقتی من کودک بودم از دنیا رفت. نام ایشان شیخ محمد رضا یزدی است که به توفیق یزدانی و نیز تهرانی معروف بودند. کتاب های زیادی نوشته اند ولی برخی از آنها چاپ شده و شیخ آقا بزرگ تهرانی در نقباء البشر، مختصری از احوالشان را بیان می کند. الآن بنده زاده، آقا سید محسن، با همکاری یکی از محققان حوزه، در حال تحقیق آثار ایشان و نگارش شرح حالی از ایشان است. بله. وی هم مشرب معقول داشته و می توان جزو فیلسوفان به شمار بیاید.
- مقام علمی ملا عبدالله یزدی چگونه است؟
مقام علمی را یا با وسیله آثار ایشان باید تشخیص بدهیم یا کسی از توان علمی شان خبر داده باشد. متاسفانه همان گونه که عرض کردم ایشان را به منطق می شناسند و بس. در حالی که بر اساس «الذریعه» مرحوم شیخ آقا بزرگ و نیز مطالبی که شما گفتید و آثار نویافته شان را توضیح دادید، می توان فهمید وی یک عالم و فقیه و فیلسوف درجه یک در زمان صفویه بوده است. حتما کنگرۀ شما در نشان دادن مقام بلند ایشان موفق خواهد بود. ان شاء الله. همین دو ویژه نامه که چاپ کرده اید بسیار خواندنی و جذاب است و واقعا دید انسان را به مرحوم یزدی عوض می کند. مقام بلند علمی ایشان را حتی دسته ای از علمای اهل سنت در عصر صفوی یا علمای اهل سنت متاخر، ستوده اند و این خیلی مهم است که بزرگان اهل سنت هم مرحوم ملا عبدالله را ستایش کرده اند. با اینکه از عصر صفویه به این طرف، ارتباطات علمی - اجتماعی فریقین کم شده، و جوامع اهل سنت به جای اینکه مسیر اتحاد و تقریب را بروند، از شیعیان و به ویژه از ایران فاصله گرفته و در قضاوت هایشان نسبت به ایران و ایرانی مسیر بی انصافی و بعضا تهمت را پیموده اند. در حالی که تشیع و علمای شیعه مایۀ عزت اسلام و مسلمین بوده و هستند.
- رمز موفقیت ملا عبدالله بهابادی و امثال وی چه بوده است؟
در متون دینی ما و از جمله در نهج البلاغه، ملاک ها برای ما بیان شده است. شما ببینید کدام مذهب مثل مذهب شیعه به نظم اهمیت می دهد؟ منظورم اهمیتی است که مذهب ما داده و الا اینکه درصدی از ما شیعیان به مقولۀ نظم اهمیت نمی دهیم بحث دیگری است. یا کدام مذهب به اندازۀ مذهب ما، به تلاش و کار و کوشش و دوری از تنبلی و سستی تاکید داشته است؟ منظومۀ طهارتی ارائه شده در مذهب تشیع، بی نظیر است. علمای ما و افرادی که موفق بوده اند مانند علامه یزدی بهابادی، از همین مذهب پیروی کرده اند و چنانکه مولی الموحدین حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) فرموده اند: »اعینونی بورع و اجتهاد»، علمایی مثل ملا عبدالله یزدی با برکت از انفاس قدسیه و ملکوتی امام علی و سایر ائمۀ هدی، تلاش بسیار داشته و زحمت فراوان می کشیدند و متقی و پرهیزگار بودند و دغدغۀ کسب طهارت باطنی بیشتر از مشغولیت های ذهنی شان بوده است. چنانکه از وقت خوب بهره می گرفتند و در امورشان نظم داشتند. خلاصه همان «ورع و اجتهاد» را سر لوحۀ خود قرار می دادند و هر کسی این گونه باشد، حتما و بدون شک، توفیقات فراوانی کسب خواهد کرد.
- با سپاس از مطالبی که بیان فرمودید.