◾️دکتر زرشناس درباره ابعاد علمی علامه بهابادی گفت: وجوه مختلف فکری و جامعیت در معقول و منقول ایشان بسیار عالی است. برخی از وجوه علامه را نمی شناختم. خیلی برای من جالب بود. احیای آثار و تبیین اندیشه های علامه کار بسیار ارزشمندی است.
🔻اقداماتی که شما می توانید انجام دهید، به نظر من عبارت خواهد بود از:
1- با توجه به غلبه موضوع منطقی بودن علامه، تحول و تطوری که از زمان ایشان در منطق به وجود آمده را بررسی نمایید. حتی در مورد اصل طرح منطق در یونان توسط ارسطو تا تغییرات در دوره اسلامی و ابتکارات و خلاقیت های علامه و حتی تا امروز، میتواند موضوع درخور توجهی باشد.
2- در دوره اسلامی در مورد مسائل فلسفه، تعبیر جدیدی از مفهوم وجود ارائه میشود. روی استقلال فلسفه اسلامی و ماهیت متفاوت آن با فلسفه غرب میتوانید کار کنید.
بررسی نمایید، آیا ما در حوزه ی فلسفه اسکولاستیک غرب قرار می گیریم و فلسفه اسلامی حاشیه ای بر فلسفه یونانی است ؟
آیا فقط کلام است و اصلا فلسفه نیست و یا فلسفه اسلامی استقلال دارد ؟ این بحث محوری است که می تواند جذاب باشد.
3- فلسفه اسلامی عمدتاً شیعی است. چون در حوزه ایران رخ می دهد. حکما اکثراً شیعه هستند یا تمایلات شیعی دارند و گرایشاتی که در صاحب نظران فرق دیگر است مانند ابن باجه، ابن طفیل و ابن رشد خیلی تاًثر گذار نیست. گرایشی که استقلال و تداوم دارد و اصلا آلترناتیو نیست در شرق و ایران است..
4- مخاطب را باید در سطح نخبگانی و هم در سطح توده مردم ببینید و تولید محتوا کنید.
5- در قرن شانزدهم میلادی فرانسیس بیکن و دکارت زندگی میکردند. آنها از منطق ارسطو به منطق علمی و مدرن میرسند. ملا عبدالله ما همزمان با آنان بودهاست. دوره گذر از قرون وسطی به عصر رنسانس است. بررسی نمایید که آیا فلسفه اسلامی و منطق علامه یزدی به یونان و اروپا نزدیک است یا با اندیشه ناب علامه و علمای اسلامی استقلال یافته است. نقش محققان شیعی ایرانی در شکل دادن فلسفه اسلامی را بررسی نمایید.
6- به دلیل اهمیت مذهب شیعه در ارائه نظرات فلسفی، کوربن کرسی شیعه شناسی ایجاد کرده است زیرا هویت فلسفه ایرانی-اسلامی متفاوت از غرب شده است. غرب به شناخت تفکرات و اندیشه ملا عبدالله ما نیازمند است. باید این چهره معرفی و شناسانده شود. وی می گوید این دوآلیسم که در دکارت است نسبت بین جسم و جان است. نسبتی است که حد وسطی را می خواهد. اگر این محور ها را مدنظر قرار دهید، علامه و فلسفه وی شناخته می شود و این تصور به وجود نمی آید که فقط متکلم بوده و یک آدم قشری بوده و هیچ روند تفکری نداشته است.
7- در اندیشه پست مدرن میگویند: معنا وجود ندارد. امروز دچار بحران معنا شده اند و تا حدودی شدهایم. لوگوتراپی معنا درمانی می کند و می گوید مسأله ما معنا است. علامه بهابادی میتواند این خلأ را پر نماید. علامه زندگی و حکمرانی را متعالی و معنادار نموده است. این صورت ایرانی اندیشه شیعی برای جهان امروز جذاب است.
8- پیام اندیشه شیعی مبتنی بر عدالت است و حکمرانی حکیمانه علامه نشانه آن است. بدیلی است که در مقابل دموکراسی میسازد. پدیدهای مثل ترامپ که از اندیشه لیبرال دموکراسی زاییده شده نشانه بحران و بنبست مدل دموکراسی است.
9- سیاست در غرب و در بسیاری از مناطق دیگر دچار بحران شده است. بحران عدم مشارکت و سیاست ورزی، دموکراسی سکولار را بن بست رسانده است.
10- اندیشه حکمرانی در مدل آریستوکراسی افلاطون و الیگارشی، امر مقدس ندارند اما اندیشه تشیع در باب حکمرانی با محوریت ولایت و ولایت فقیه که نمونه آن حکمرانی علامه بهابادی است واقعاً بی بدیل است.
11- آگوستین، آرمانشهر خود را با عنوان « شهر خدا » مطرح نمود. اما با آرمانشهر موعود جهانی در اندیشه شیعی بسیار متفاوت است. اندیشه سیاسی، فلسفی و منطقی علامه بهابادی در این زمینهها قابل بررسی و در نوع خود کمنظیر یا بینظیر میتواند باشد.