منطق عمومی کاربردی ضرورت امروز حوزه و دانشگاه

یاداشتی از عبدی پور

با تفحص در دو اثر منطق اسلامی، یعنی منطقیات فارابی و بخش منطق شفای ابن سینا، روشن می‌شود که منطق مسلمانان تحت تأثیر هیچ منطقی جز مباحث منطق مطرح شده در یونان پیش از ارسطو، منطق ارسطو و منطق مگاری - رواقی نبوده‌است؛ زیرا در این دو اثر اصلی جز به آن سه منبع یونانی به هیچ منبع دیگری ارجاع داده نشده‌است؛ اما در این میان سهم عمده‌ای از آن، رنگ ارسطویی دارد؛ هرچند در بعضی مباحث نیز تحت تأثیر منطق مگاری - رواقی است، بنابراین ویژگی منطق مسلمانان که در آثار فارابی و به‌ویژه ابن سینا تبلور یافته این است که در استدلال از هر دو سنت منطقی ارسطو و مگاری - رواقی استفاده کرده‌است.

مسلمانان در تمدن خود به دست ابن سینا یک منطق خاصی تأسیس کردند که خاصیت آن منطق، دوبخشی بودن است. از میراث یونانیان استفاده کردند، اما آن را بسط دادند و خیلی از مسائل را، مانند پیچیده‌ترین مسائل مثل منطق موجهات و منطق گزاره‌های شرطی را به آن افزودند و آن را گسترش دادند. حتی ابن سینا در جاهایی می‌گوید این‌ها تحقیقات ماست و به‌خصوص در منطق مشرقیه به دنبال این بود که غیر از منطق یونانی یک منطق دیگری را نیز به نام منطق اندیشه تأسیس کند که  آن، مورد نیاز هر انسان در هر حرفه و رشته  می‌باشد.

علم منطق تحت عنوان "دوبخشی" از ابن سینا شروع شد و تا قرن هفتم عجیب و خیره‌کننده توسعه یافت.

 شکوفایی منطق ما در سده هفتم است که منطق‌دانان بسیاری می‌زیستند و ابعاد مختلف منطق را رشد دادند. ملاعبدالله یزدی یکی از اساتید منطق دوبخشی در قرن دهم است که کتاب معروف «حاشیه ملاعبدالله» را نوشت. در واقع کتاب حاشیه‌ ملاعبدالله نوعی خودآموز کردن و مقدمه‎سازی بسیار دقیق و حرفه‌ای نسبت به کتاب تهذیب المنطق است. ارزش آن کتاب در این است که یک سنت جدیدی می‌باشد. کتاب حاشیه به‌عنوان کتاب درسی تدوین نگردید، اما کتاب درسی گردید و موفق هم شد، چون معلمی برای یک کتاب درسی دیگر (تهذیب المنطق) است. تهذیب المنطق خودش کتاب درسی خوبی است و حاشیه هم یک معلم خوبی است. معلمی است که متناسب با طلبه‌ها پیش می‌رود، نه زیاده‌گویی می‌کند، نه حاشیه می‌رود و دقیقا متن تهذیب را می‌خواند، در جاهایی نیز درنگ‌های پژوهشی دارد، ولی خیلی کم است.[1]

در نظام اجتماعی امروز سه گونه منطق داریم؛ منطق عام اندیشه، منطق علم و منطق بین‌رشته‌ای.

منطق بین‌رشته‌ای اساساً برای دوران جدید است و در این دهه‌های اخیر، که مطالعات بین‌رشته‌ای رواج یافته، دانشمندان به این نتیجه رسیده‌اند که برای مطالعات بین‌رشته‌ای، یک منطق بین‌العلومی لازم است و قاعدتاً چنین منطقی قواعد خاص خودش را دارد.

امروزه در جامعه با مشکل نقد و گفتگوهای علمی مواجه هستیم. هنگام نقد و گفت‌وشنود با ضعف استدلال و تحلیل منطقی روبه‌رو هستیم که شاید ریشه در مسائل بسیاری و حتی پای  در تاریخ  و زیست در دوران سلاطین  جور در ایران داشته باشد. این ناتوانی تبعات بسیاری در عرصه‌های مختلف زندگی فردی و جمعی  برای جامعه حوزوی و دانشگاهی ایجاد می‌کند.

در این میان منطقی به نام منطق کاربردی (Applied Logic) وجود دارد که رشته‌ای مستقل در کنار منطق صوری و منطق مادی نیست، بلکه گرایشی است که به‌ویژه در چند دهه اخیر مورد توجه قرار گرفته ‌است و در آن با بهره‌گیری از قواعد موجود در همه رشته‌های منطقی، سعی دارد جنبه مهارتی و کاربردی را هدف اصلی آموزش منطق قرار دهد.

منطق، فلسفه را از قرن دهم و علم اصول را از قرن هشتم به بعد آبیاری کرده است، اما آنچه مهم است اینکه یک منطق تئوریک و نظری و یک منطق کاربردی داریم، منطق کاربردی، کاربست انتقادی این منطق در پژوهش‌ها از جمله در علوم است. مشکل این است که ما اساساً منطق کاربردی نداشتیم، یعنی عالمان تفسیر ما به‌ندرت از دانش منطق استفاده می‌کردند، حتی یک آیه را می‌خواستند که ازنظر قضیه چه سوری دارد، در تشخیص سورهایش مشکل پیدا می‌کردند به همین دلیل در ۵ آیه‌ای که مربوط به تکلیف در حد وسع است، مثلاً «لَا یکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا» اینجا دعوا داشتند که این کلیت دارد یا نه؟ سورهایش را تشخیص نمی‌دادند، به‌ندرت مفسری مثل ابن عاشور پیدا می‌شد که بگوید این قضیه سه سور کلی دارد، مشابه این‌ها زیاد است. به دیگر سخن منطق عام اندیشه را در علوم، کاربردی نکردیم!

"منطق کاربردی" به عنوان یک ابزار اساسی در امر استدلال، مباحثه علمی، اندیشه و ارزیابی آن  جایگاه مهمی را دارد. "منطق کاربردی" نه فقط به طلبه‌ها و دانشجویان، بلکه به همه افراد تعلق دارد. ما به ساختارهای طراحی شده برای "منطق کاربردی" و به‌کارگیری مفهوم منطق در گفتمان‌های روزمره و رایج، به‌شدت نیازمندیم.

دانشجویان پس از فراغت از تحصیل مهارت لازم برای حضور در جامعه را ندارند و این وظیفه نهادهایی حوزوی  ودانشگاهی است تا با برنامه‌ریزی‌های منسجم و هدفمند با برگزاری دوره‌ها و کارگاه‌های آموزشی، برقراری ارتباط موثر و مهارت‌ها را به دانش‌پژوهان بیاموزند. در واقع منطق کاربردی، کاربست انتقادی منطق نظری در پژوهش‌ها از جمله در علوم است. مشکل این است که ما اساساً منطق کاربردی نداشتیم.[2]

در درون منطق عام اندیشی، موانعی رشد کردند و موانعی بودند که جلوی توسعه اندیشه را گرفتند. متأسفانه پژوهشگران این گره‌ها را از سده ۸ به بعد باز نکردند، از آن‌طرف منطق اندیشه ما به نحو کارکردی هم نتوانست رشد یابد و داربست انتقالی منطقی در علوم را نداشت، چون اگر داشت حتماً باید رساله‌ها در منطق کاربردی می‌نوشتیم، چون هر علمی وقتی کاربردی می‌شود خودش، منطق دیگری می‌شود. بسیاری از مردم در ساده‌ترین استدلال‌ها و در صغری کبری کردن معمولی دارای اشکال هستند و نمی‌توانند آن را به‌کار ببرند. از جمله اول نتیجه‌ای می‌گیرند که اصلاً ربطی به آن ندارند، یک شکل مغالطه است که مسلم هست مردم نمی‌توانند مغالطه کنند، بخش دیگر این است که آگاهی لازم را ندارند، یعنی بلد نیستند که چگونه تحلیل کنند و به نتیجه درست برسند. در این بخش ما چقدر دارای ضعف هستیم.

در جامعه با این دست مسائل به وفور برخورد می کنیم، این مشکلات از کجا ناشی می‌شود، چگونه باید این مشکلات را حل کرد؟

این مسائل یکی از مشکلات جدی و مبنایی در جامعه ماست که متأسفانه تقریباً کسی درباره آن سخن نمی‌گوید. همان‌گونه که ما به سواد حقوقی در جامعه نیاز داریم. هنگامی که سواد عمومی مردم در علم حقوق پایین باشد، پرونده در دادگاه زیاد می‌شود. اگر به جای آن هزینه‌های گزاف که برای وکالت داده می‌شود، میزان سواد حقوقی مردم بالا رود، پرونده‌های قضایی کاهش می‌یابد، زیرا وقتی سواد عمومی در مذاکرات، عقد قرارداد و تصمیمات بالا رفت، مردم به جنبه‌های حقوقی توجه بیشتری می‌کنند و همین باعث می‌شود که کمتر فریب بخورند؛ ازاین‌روی ما در جامعه به سواد عمومی منطقی نیاز داریم، ولی این نیاز با نیاز گذشته ما بسیار تفاوت دارد.[3]

امروز دنیا، دنیای چندرسانه‌ای شده است. امروز با بحث شبکه‌های اجتماعی، بحث پیام‌های بسیار کوتاه، اما مؤثر و … جامعه دچار دگرگونی شده است. اصلاً فضای امروز با این علوم و فناوری‌های نوین ارتباطات شکل دیگری پیدا کرده است و نکته مهم این است که تفکر مردم به دست شبکه‌های اجتماعی افتاده است. سوال این است که آیا تفکری که در دست شبکه‌های اجتماعی جابه جا می‌شود، اندیشیدن و سخن گفتن و استنتاج کردنش چقدر با منطق سازگار است؟ تازه شاید فرد متخصص نتواند در اینجا حرف بزند؛ چه برسد به توده مردمی که از این فضا استفاده می‌کنند.

 منطق، دستگاه سلامت فرهنگ و فکر است. یادمان باشد که امروز شبکه‌های اجتماعی در افکار جوانان و حتی کودکان اثر کرده‌اند، اکنون بحث این است که سلامت فکر این کودکان را با کدام منطق می‌توان تعریف کرد، با منطق به زبان ابن سینا یا با منطق به زبان خواجه طوسی یا هیچ‌کدام؟ نیاز داریم که یک منطق کاربردی عمومی تأسیس کنیم. امروز نیاز عمومی مردم به سواد منطقی به‌شدت زیاد و پیچیده شده است.[4]

ما باید دوره‌های آموزش ورزیدگی و مهارت منطقی برای افراد غیرمتخصص در منطق داشته باشیم که این افراد یک تقسیم سنی دارند که بسیار مهم است. در جهان کتاب‌های بسیاری درباره مهارت‌های منطقی خردسالان، نوجوانان و بزرگسالان وجود دارد.

بنابراین منطق بسیار به ما کمک می‌کند، خصوصاً در مناسبات و حتی در مسائل کلانی مانند بهره‌وری ملی کشور، چون این مسائل تا حالا گفته نشده و دانشمندان سراغ آن نرفته‌اند.

 

 

مهارت سنجش‌گری و مهارت تفکر انتقادی

در سنت اسلامی در منطق انتخاب و ترجیح حجم بالایی از تولیدات را داریم، اما الان چیزی در این ارتباط وجود ندارد، حتی اگر از متخصص‌اش بپرسیم، شاید نتواند چند قاعده از منطق ترجیح بگوید، درحالی‌که شهروندان دائماً در حال انتخاب در موضوعات مختلف زندگی هستند. تصمیم‌گیری در این زمینه نیازمند منطق ترجیح است.

مهارت منطقی یعنی مهارت سنجش‌گری و مهارت تفکر انتقادی. هرچقدر مهارت سنجش‌گری و تفکر انتقادی ما در زندگی عمومی بالاتر باشد، ما را از ساده‌لوحی، شتاب‌زدگی، تصمیمات بی‌وجه و عجله دور می‌کند. هرچقدر سنجش‌گری ما در جامعه بیشتر شود، قطعاً مشاجرات حقوقی‌مان پایین می‌آید و در حجم پرونده‌ها به‌صورت مستقیم اثر می‌گذارد.

آنچه به نام منطق در دانشگاه‌های ما از سوی محققان کار می‌شود و البته مهم و ارزشمند است، با نیاز عمومی به این مسائل، شکاف بزرگی وجود دارد. مردم به یک منطق هرروزه‌ای نیاز دارند که بتوانند در زندگی هرروزه‌شان به آن مراجعه کنند، چنین منطقی باید به دست دانشمندان تدوین شود. به عبارت دیگر نمی‌توان با کتاب شرح شمسیه به شهروندان منطق درس داد. این امر نیاز به محتواسازی و متون‌سازی دارد و یک منطق کاربردی عمومی باید حتماً رشد کند.[5]

هرچقدر مهارت سنجش‌گری و تفکر انتقادی ما در زندگی عمومی بالاتر باشد، ما را از ساده‌لوحی، شتاب‌زدگی، تصمیمات بی‌وجه و عجله دور می‌کند.

انتقادی و تفکر منطقی و تفکر اثربخش است. در این زمینه هم در کشور ما کاری نکردیم، دو اثر ترجمه‌ای در این باره وجود دارد، ولی تألیفی دراین باره صورت نگرفته است، یعنی در مورد تفکر انتقادی، تفکر اثربخش، در حوزه منطق عمومی و تفکر منطقی مدیران و … جای کار بسیاری وجود دارد.

از مهم‌ترین و واجب ترین دوره‌هایی که مدیران باید بگذرانند دوره تفکر منطقی و انتقادی است.

دانشگاه باید این نیاز را صورت‌بندی کند. مشکل علوم انسانی در جامعه ما این است، که ما  معطوف به نیازهای عینی جامعه‌ام نیستیم، باید به سمت نیازهای عینی جامعه برویم.

غرب سال‌هاست از منطق ارسطویی دور شده است و یکی از علل اصلی پیشرفت آن‌ها این است، اما ما هنوز در منطق ارسطویی مانده‌ایم. در حقیقت منطق در مغرب زمین توسعه‌یافته است و سراغ حوزه‌های جدیدتری رفته است

نتیجه‌گیری:

باید باهم گفتگویی اثربخش داشته باشیم تا این گفتگو بتواند به توسعه بینجامد. تا حوزویان و دانشگاهیان  مشکلات  را نبینند نمی‌توانند آنها را حل کنند. پس باید به حل مشکل و دیدن آن کمک کنیم.

وقتی پای علوم در ایران به میدان می‌آید ما چند مشکل‌داریم؛ یکی سیاست‌زدگی است، یعنی حوزه‌ها و  دانشگاه‌ها داخل جریان حزبی می‌شوند و نکته دوم که مهم‌تر است اینکه ارتباط دانشگاه‌ها با بدنه جامعه یعنی سازمان‌ها و نیازهای جامعه چگونه باید باشد. این ارتباط را تا به امروز نتوانسته‌ایم تنظیم کنیم، از آنجا که جامعه علمی نتوانسته با بدنه جامعه ارتباط برقرار کند، حوزه و دانشگاه و جامعه هرکدام به‌صورت مجزا به راه خود می‌روند.

امروز در نسل جوان ما دانشمندان خوب و پرکار در منطق وجود دارد، از طرفی هم مسائل منطقی به زمین‌مانده زیاد داریم، به‌خصوص با زمینه منطقی کاربردی  فاصله زیادی داریم  و در سایر علوم انسانی هم می بایست یک بازخوانی جدی داشته باشیم و می‌بایست آنها را از حالت انتزاعی خارج کنیم واین دانش ها را می‌بایست مساله‌محور و کارکردگرا کنیم.

این علوم انسانی موجود نمی‌تواند مسائل جامعه معاصر را حل کند؛ سند جامع علوم انسانی بسیار مهم است اگر حوزه‌ها و دانشگاه‌ها علمی را تولید کند که مسائل جامعه را حل کنند صحیح است.

تحول در علوم انسانی اسلامی مهم‌ترین مساله نظام علمی کشوراست. این تحول قطعا به کارآمدی  نظام اسلامی کمک می کند و یک گفتمان جدید در مقابل گفتمان غرب می‌تواند باشد.

 

 

 

 

[1] برگرفته از سخنرانی استاد قراملکی در نشست بررسی اندیشه های منطقی علامه بهابادی یزدی

[2] https://www.mehrnews.com/news برگزقفته از مصاحبه دکتر قراملکی با خبرگزاری مهر

[3] . همان.

[4] . همان.

[5] https://www.mehrnews.com/news برگزقفته از مصاحبه دکتر قراملکی با خبرگزاری مهر

ویژه نامه ها

ویژه نامه 1 ویژه نامه 2  معرفی آثار  معرفی آثار(انگلیسی)
ویژه نامه (عربی) حکیم بهابادی در یک نگاه (فارسی) حکیم بهابادی در یک نگاه (انگلیسی) حکیم بهابادی در یک نگاه (ترکی)
TPL_BACKTOTOP