دبیرخانه کنگره علامه بهابادی یزدی از مطالعات تمدنی در عصر صفویه استقبال و حمایت می نماید متاسفانه تاریخ صفویه بدرستی تدوین و تبیین نشده و شایسته است مراکز تحقیقاتی حوزوی فصلی جدیدی را به پژوهش های صفوی شناسی و نقش فقها، حکما در تمدن سازی عصر صفویه اختصاص دهند بی شک علامه بهابادی یکی از چهره های تمدن ساز در دوره شاه طهماسب صفویه است
مشروح گفتگو:
چه شرایط و آسیبهایی در وضع فکری نیروهای انقلابی و به خصوص دانشگاهها، زمینهساز طراحی دورهـی آموزشی «تمدنزایی شیعه در عصر صفوی» شده است؟
ما اکنون در شرایط و مرحلهای از حرکت انقلاب اسـلامی هستیم که فاصلهای مـلموس بـین وضع موجود و وضع مطلوب احساس میکنیم؛ یعنی فرایندی را باید مهندسی کنیم تا از انقلاب و تحولی انفسی که از امام (ره) شروع شد به وضع مطلوب، یعنی تمدن اسلامی نائل شویم.
در این میان افق و نـگرش ما باید پیش از هر چیز در برنامهریزی و ادارهی جامعه و در سطوح فکری و علمی، قامت تمدنی به خود بگیرد. هنوز ژست فکر و تصمیمگیریمان بهطور جد تمدنی نشده است! روح حرکت و برنامهریزی ما باید نگرشی سـیستمی و تـمدنی به حیات، جامعه، تاریخ و تحولات شود.
جدیترین مانع در تحصیل و نهادینهسازی این نگاه در نخبگان بالفعل و بالقوه، در نظام آموزشی ما است؛ جایی که نسلهای ما هرلحظه از نگرش تمدنی دورتر میشوند؛ چراکه مـجبورند صـرفاً به تخصص ـمستقل از سایر شئون زندگی اجتماعیـ دست یابند و به چیزی فراتر از یک جزء، فکر نکنند و حتی عاجز از درک حداقلی از ارتباط بین موضوع خود با سایر حوزهها باشند و طبیعی اسـت احـساس تعهد و مسئولیتی نسبت به دلالتهای فرهنگی و اجتماعی تخصص خود و سایر شئون اجتماعی نکنند. لذا نگرش تمدنی جای خود را به جزءنگری داده و بهتبع درجا خواهیم زد.
بسیاری از مسائل نظام با نگاه تمدنی قـابل حـل اسـت. بحث اقلیتهای کشور نـیز بـا رویـکرد تمدنی بهتر مدیریت میشود.
دغدغهها، اهداف و مسائل اصـلی سـیر چیست؟
1) پیگیری و تبیین دقیق فرایند تحقق تمدن اسلامی: ما بهدنبال رصد و برجستهسازی الگوهایی هستیم که پیشبرندهی فرایند انقلاب تا تـمدن اسـلامی ـمـراحل پنجگانهی ترسیم شده توسط مقام معظم رهبریـ و تأمینکنندهی مطالبات رهـبری ـالگوی اسلامی ایرانی پیشرفتـ باشد. حال از آنجایی که تاریخ، مادهی تمدن است، با بررسیهای تاریخی بهدنبال کشف الگـوهای مـوفق تـجربهشده و بازتولید آنها برای آینده هستیم.
2) تقویت و بسط نگرش تمدنی: ما بـاید از اصـلاح رویکرد و نگرش نخبگان آغاز کنیم و كاری كنیم تا نگاه تمدنی به مسائل، امری هنجاری شود؛ یکی از اهـداف دوره، گـفتمانسازی اسـت ـبرخلاف وضعیت جاری نظام آموزشی كشور.
3) بازخوانی تاریخ معاصر و پر کردن خلأ هـویتی نـسل کـنونی: صفویه، آغاز تاریخ معاصر ما است. ما تاکنون سه مقطع حساس و تجربهی گرانسنگ تـاریخی داشـتهایم: صـفویه، مشروطه و انقلاب اسلامی. فضای كنونی ما معلول حرکتی هوشمندانه است، البته با فراز و نـشیبهای مـتعدد. واکاوی این سهگانه در هویتسازی تاریخی و تکوین تبار تاریخی معاصر بسیار راهگشا است.
4) واکـاوی تـجربهی تـمدنی با کارکردهای فرهنگی: در سخن گفتن از چیزی، با بیان نمونهای عینی میتوانیم تأثیر كلام را افزایش دهـیم. اگـرچه تمدن صفویه دقیقاً آن چیزی نیست که بهدنبال آن هستیم ولی چون تنها تجربهی تمدنی شـیعه اسـت، مـا را در بهکارگیری تجربهها، روشهای حل مسئلهی اجتماعی و فرهنگی و بسط تمدنی یاری میدهد؛ چراکه تردیدها را در تحقق آن از بـین بـرده و موجب خودباوری و عزت میشویم و از طرفی تفاهم را سهلالوصول میكند.
5) تربیت نیرو با افـق تـمدنی: بـارها ملتفت این نگاه و ضرورت شدهایم که پیشبرد دغدغههای نظام و انقلاب به نیروهایی نیازمند است کـه خـود تـجسم آن باشند.
سرفصلهای دوره چیست؟
سرفصلها در سه دسته قرار دارند:
1) مباحث تمدنی: مباحث نظری پیـرامون تـمدن و نسبت آن با فرهنگ و تفکر و آسیبشناسی و بررسی ساحات تمدن مثل هنر، علم و سیاست.
2) مباحث تمدن اسلامی و تـوحیدی: مـؤلفهها و چشمانداز تمدن اسلامی، فرایند و لوازم تحقق و آسیبشناسی آن و....
3) مباحث مرتبط با صفویه: این خـود سـه دسته است؛ یكی موضوعات تاریخی صفویه مـثل زمـینههای تـاریخی شكلگیری، فرایند رسمیت یافتن تشیع، وضعیت عـالمان عـرب، وضعیت تصوف، فتنهی افغان و سقوط صفویه، فرایند قدرتیابی عالمان دینی، اقدامات دینی شـاهان صـفوی و فساد اداریـسیاسی. دیگری موضوعات مـرتبط بـا صفویه هـمچون تـصوف و سـیاست، تصوف و تشیع، تصوف و فقه، تصوف و عـرفان، چـشمانداز تصوف اسلامی، منابع فقه سیاسی تشیع، محورهای فقه سیاسی و حرمسرا و سیاست. آخـر هـم موضوعات تمدنی مثل الگوی مدیریت اقـلیتها، الگوی دیپلماسی، الگوی تـعامل دیـانت و سیاست، الگوی تولید و تحول عـلمدینی، الگـوی ادبیات اجتماعیـسیاسی، الگوی اقتصاد دینی (وقف و...)، الگوی فرهنگ دینی، الگوی هنر تمدنی و الگـوی تـبلیغات مذهبی.
سیر آموزشی بر چـه مـنطقی است؟ سـرفصلها چگونه بر اسـاس مـنطق و مبنای سیر، تعیین شدهاند؟
مـنطق حـاکم بر دوره حاصل تلفیق مجموعهای از رویکردهای لازم در تمدنسازی است: اول تجزیه و تحلیل پدیدهی تمدن و نیز تمدن اسـلامی و ابـعاد آن و بعد، خوانش تجربهی تمدنی ـکه تـمدنزایی شـیعه در عصر صـفویه مـدنظر اسـت.
در خوانش تجربهی تمدنی و تـنظیم راهبردهای تمدنی، به پیوند آن با حرکت کنونی توجه شده است؛ لذا فرایند تحقق تمدن صفویه در سـرفصلهایی تـاریخی پیگیری و قامت تمدنی آن با بررسی الگـوهای تـمدنی در آن عـصر، واکـاوی مـیشود و مسائل تمدنی آن بـا بـررسی نقاط ضعف و قوت آن، از نظر میگذرد.
از مجموع اینها، منطق و نگاهی حاصل میشود که برای ما عبرتی تـمدنی خـلق مـیکند و چون حکمت عبرتها، عبور از وضعی به وضـع دیـگر اسـت، مـیتوانیم از بـررسی تـجربهی تمدنزایی شیعه در عصر صفویه به عبرتی تاریخی و تمدنی برای اداره و عبور دست یابیم.
ما تمدنزایی شیعه در عصر صفویه را با تداوم بحث در دورهی قاجار و مشروطه و سپس انقلاب اسلامی پیـگیری خواهیم کرد؛ هدف کلی، بازخوانی تاریخ معاصر با رویکردی تمدنی است.