• با تشکر از وقتی که در اختیار ما نهاده اید. به عنوان سؤال اول، جایگاه علوم عقلی در منظومۀ علمی حوزه های علمی جهان اسلام چگونه است؟

جایگاه علوم معقول در دین مبین اسلام و آیین نورانی تشیع جایگاهی بس رفیع است. البته توسط غیر شیعیان، نامهربانی های زیادی به علوم عقلی روا داشته شده، ولی در مجموع علوم معقول اعلم از فلسفه و عرفان و نیز دانش منطق هم که در ذیل فلسفه قرار دارد، جایگاهی بلند در علوم اسلامی دارند و باید یکی از افتخارات جهان تشیع و دین مبین اسلام را همین علوم معقول بر شمرد.

  • چنانکه اشاره داشتید منطق نیز در ذیل دانش های عقلی قرار دارد. اما منطق با اینکه وجهۀ آلی و ابزاری دارد، ولی با همین منطق هم مخالفت هایی شده است. به نظر شما حاشیۀ ملاعبدالله یزدی چگونه جایگاهی در میان کتب منطقی دارد و شیوۀ تبیین محتوای آن در کاهش منطق ستیزی ها موثر بوده است؟

مخالفت ها با منطق عمدتا از سوی اهل سنت بوده است و در میان شیعه منطق ستیزی را می توان فی الجمله نفی کرد. اما خب با حکمت مخالفت هایی صورت گرفته و می گیرد. کتاب حاشیه اثر مرحوم ملا عبدالله از کتب رایج و ارزنده منطقی است و مزایایی نسبت به بسیاری کتب منطقی دیگر دارا بوده و است. اما از حیث محتوا اغلب کتاب مشهور منطق، نزدیک به هم یا تقریبا عین هم بوده اند. بنابراین کسی که منطق ستیز باشد فرقی بین حاشیه ملا عبدالله و غیر آن نخواهد گذاشت. اما چون این اثر در هند و پاکستان و برخی مناطق شرقی خراسان در حوزه ها تدریس می شود، همین باعث شده جایگاهی در میان اهل سنت داشته باشد که بقیه کتابهای منطقی شیعه ندارند.

  • آیا علوم منطق و فلسفه و عرفان نظری در حوزه ها در جای مطلوبی قرار دارد؟ و آیا می توان ضعف علمی پرورش یافتگان علوم معقول را از علل تشدید حکمت ستیزی دانست؟

در کل در طی 70 سال اخیر، به ویژه در حوزه علمیه مقدس قم، وضع مطلوبی برای علوم معقول روی داده است و اگر چه هنوز جای رشد هست و با وضع مطلوب و غایی مناسب فاصله داریم، ولی وضعیت قابل قبولی است. در مورد بخش دوم سوال شما هم جوابم مثبت است. وقتی مدعیان یک دانش، بهره وافی از آن دانش نداشته باشند هم مخالفان آن دانش پر و بال می گیرند و هم اینان در دفاع از آن دانش، عمبکرد مناسبی نخواهند داشت. استاد بزرگوار ما مرحوم آیت الله سید مصطفی صفایی خوانساری با اینکه مشرب فلسفی نداشتند، ولی چون می دیدند بنده اهل معقول هستم، گاهی در مباحث عقلی از بنده استفسار کرده و تبیینات حقیر را می پسندیدند و نیز می فرمودند: «من معتقد به فلسفه ای که آقای حسن زاده و ایشان(خطاب به حقیر) می گویند، هستم.» فلسفه واقعی فلسفه متشرعانه است و حکمت صدرایی ما حکمتی غیر دینی نیست.

  • شما منطق و فلسفه و به طور مشخص حاشیه ملا عبدالله بهابادی را نزد چه اساتیدی درس گرفته اید؟

بنده بخشی از حاشیه را در تربت حیدریه نزد استادی به نام آقای رحمانی و سپس نزد استاد مجهول القدر و توانا مرحوم حکیم صدرالدین ربانی (برادر آیت الله شیخ محمد رضا ربانی تربتی) خواندم. بعد که به مشهد مشرف شدم بخش هایی از حاشیه را هم نزد استاد گرامی آیت الله حجت هاشمی خواندم و به فضل و برکت الهی از علم و دانش و تقوای این اساتید بهره ها بردم. اما فلسفه را -بفنونها- در قم نزد حضرات آیات انصاری شیرازی، جوادی آملی و حسن زادۀ آملی و بیش از همه نزد حضرت استاد حسن زاده خواندم.

  • شنیده ام حضرتعالی کتابی نوین در باب منطق تدوین فرموده اید. پرسشم این است آیا جایگزینی کتاب منطقی نوین و به طور خاص جایگزینی حاشیۀ ملاعبدالله با منطق مرحوم مظفر کار مثبتی است یا نه؟

داستان کتاب «منطق تعلیمی» را در جای دیگری باید به صورت مبسوط باز کرد. اما روی کار آمدن کتاب های علمی در حوزه ها و کنار رفتن آنها و جایگزینی کتب نو، یک سیر و روال منطقی و طبیعی است و کتابی که غیر علمی باشد، نمی تواند جای کتاب های علمی را بگیرد. بنده هدفم از منطق تعلیمی، کنارزدن کتابهای دیگر منطقی نبود. تنوع در کتابهای یک علم و بیان های متنوع و روش های مختلف می تواند به طلبه و دانشجو در فهم دقیق تر، سریع تر و عمیق تر مطالب کمک کند. دوست قدیمی و ارجمند ما استاد محمدی خراسانی هم کتابهای نوینی در باب منطق و فلسفه دارند. اما این به معنای بی نیازی از سایر کتب منطق و حکمت نیست. کتاب مرحوم مظفر نیز کتابی ارزشمند است که الان در  برنامه درسی حوزه های ایران و بعضا عراق قرار دارد و قرار نیست تا ابدالدهر کتابی به عنوان ناسخ آن، تدوین نگردد. حاشیه مرحوم ملا عبدالله هم کتابی ارزنده بوده، هست و خواهد ماند و همین الان هم در برخی حوزه های ایران و غیر ایران به عنوان کتاب درسی به کار می رود.

  • شما چندین اثر تفسیری دارید. نظرتان دربارۀ آرای تفسیری مرحوم بهابادی چیست؟

چنانکه نوشته اند ایشان فقیه و فیلسوف و مفسر بوده اند. ولی بنده آثار تفسیری ایشان را ندیده ام.

  • جمع بین تالیف و تدریس سخت است. شما در عین حال، هم مدرسی کوشا و هم نویسنده ای پرکار هستید. رمز این توفیق و راز این موفقیت چیست و آیا مرحوم بهابادی نیز اینگونه بوده اند؟ اگر این طور است چرا شاگردان ایشان اندک اند؟

انسان توانایی های بسیار دارد. کسی که از سنین پایین درس را شروع کند، کوشش و تلاش بسیار هم داشته و اساتید برجسته و ملایی هم روزی اش شود، می تواند در عرصه های گوناگون تدریس و نگارش و تبلیغ و تحقیق موفق باشد. بنده اگر در حدود نیم قرن است تدریس می کنم و بیش از 150 کتاب نوشته ام، به فضل الهی بوده و از خودم چیزی نمی بینم. من فقط به وظیفه ام که درس خواندن منظم و مستمر و تلاش و کوشش بی وقفه و توکل و توسل بوده عمل کرده ام ان شاء الله. این را از استاد بزرگوارم حضرت آیت الله بهاء الدینی(ره) فرا گرفته ام که کوشش و زحمت را داشته و بر خدا توکل کرده و متوسل به ذوات مطهر و بی نظیر معصومین(ع) شوم، خدا خودش بقیه امور را حل می کند. مرحوم ملا عبدالله یزدی سال ها تحصیل علوم معقول و منقول را نزد دانشمندان بزرگ داشته است. دست به هجرت علمی به شیراز و اصفهان و نجف زده و این هجرت بسیار پربرکت است. هجرت بنده به شهر مقدس قم به پیشنهاد استاد شهید مرتضی مطهری بود و خدا می داند این هجرت چه برکاتی را برای حقیر در پی داشت. مرحوم یزدی هم ضمن درس خواندن مجدانه، به هجرت برای کسب دانش و معنویت و طهارت اعتقاد داشته است. آثار بسیاری در زمینه های متنوع نگاشته اند و می توان ایشان را «جامع» نامید، یعنی در علوم معقول و منقول متبحر است. علاوه بر آثاری که دارد شاگردانی هم پرورش داده است. اما اینکه می فرمایید تعدادشان اندک بوده اند، اولا معلوم نیست در واقع اندک بوده باشند. چه بسا بسیار بوده و اسامی آنان به ما نرسیده باشد. ثانیا عدم شلوغی درس ملاک ضعف درس استاد نیست. یکی از توفیقیات بنده این بود که علاوه بر دروس معهود، هفته ای سه چهار روز به محضر استاد ارجمند مرحوم آیت الله سید مصطفی خوانساری می رفتم و مباحث فقهی را با ایشان بحث کرده و از ایشان استفاده می کردم و این دوره جزو بهترین دوران علمی من بود و از آن مرحوم هم توفیق کسب اجازۀ اجتهاد را دارم. معلوم نیست اگر درس شلوغ بود، می توانستم این اندازه استفاده ببرم. ثالثا افرادی چون شیخ بهایی و صاحب معالم و صاحب مدارک و میرزا ابراهیم همدانی از بزرگان روزگار بوده اند و هر کدام نه یک نفر که یک مدرسه علمیه بوده اند. به قول شاعر: «یک دسته گل دماغ پرور/از صد خرمن گیاه بهتر.» بنده که نجوم، هیئت و ریاضیات را نزد علامه حسن زادۀ آملی حفظه الله می خواندم، برخی کتابهای این دروس مثل تشریح الافلاک از مرحوم شیخ بهاء بود، و انسان از میزان دانش آن مرحوم حیرت می کرد؛ و واقعا این افتخار مرحوم ملا عبدالله است که خود دانشمندی جامع است و شاگردی به این برجستگی دارد.

  • تعدادی از آثار شما، تحشیه و تعلیق بر آثار معقول و منقول است. حاشیه و تعلیقه نشان قوت علمی نویسنده است یا نه؟ آیا قرن ملاعبدالله که به یک معنا به قرن حاشیه نویسی مشهور است، نشان افول دانش است؟

اطلاق ندارد. قوت و ضعف شخص، بسته به عیار علمی تعلیقه و حاشیه اش است. نه. نمی توان حاشیه نویسی را نشانۀ افول دانش دانست. اگر حواشی بار علمی اندکی داشته باشند، بله. این طور است و الا فلا.

  • شما در تدریس خود به شیوه تطبیقی و مقارن اهمیت خاصی می دهید. این شیوه در سیره علمی مرحوم ملا عبدالله وجود دارد؟

باید تمامی آثار ایشان را دید. ولی در آثار کلامی و تا حدودی فقهی ایشان این مسئله مشهور است. در قرن دهم در منطق بحثهای مقارن چندان معنا نداشته است ولی در زمان ما، می توان منطق مقارن را هم تصور کرد. در آثار تفسیری و ... ایشان باید با این دید بررسی صورت بگیرد. ولی در مجموع، این عالم اهل معنا و صاحبدل و علامه، از بحثهای مقارن، بیگانه نبوده اند. اجازه بدهید نکته ای را نیز استطراداً عرض کنم که بحث های مقارن به معنای حاشیه ای بودن علوم شیعی و کم اهمیتی آنان نیست، چنانکه برخی از جملۀ مرحوم بروجردی که «فقه شیعه همچون حاشیه ای بر فقه اهل سنت بوده است» می خواهند این برداشت را بکنند. در حالی که علوم شیعی از جمله فقه، اصل در علوم بوده اند و باقی مکاتب علمی در آن علوم، فرع این اصل هستند و توان مقابله و برابری ندارند. منتها ما باید با بیان های جدید و تحریرهای نو، ارزش دانش های بی نظیر شیعی را نشان بدهیم.

  • سخن آخر و نصیحتی از جانب شما استاد گرانقدر و عالم ارجمند، برای بهره وری بیشتر ما از سیرۀ علمی و علمی بزرگانی چون علامه ملا عبدالله بهابادی؟

حوزۀ شیعه حوزۀ امام صادق(ع) و امام زمان(عج) است. راه نجات بشر از همین حوزه می گذرد و در زمان ظهور نیز مددکاران حضرت ولی عصر(عج) در گسترش علوم و معارف ناب اسلامی، دست پروردگان همین حوزه ها خواهند بود. طلبه باید این جایگاه بی نظیر را درک کرده و همواره مدنظر قرار دهد. تلاشی شبانه روزی داشته باشد، خود را وقف خدای متعال و اولیای خدا نماید. گذران زندگی مادی را به خداوند مهربان واگذار کند و یقین کند که اگر او به وظیفه اش عمل کند خداوند در اموری دنیوی و نیز امور معنوی او را پشتیبانی کامل می کند. روح توکل را در خودش تقویت کند و یک ثانیه به خودش و دانش و تقوایش توجه نکند و غره نشود که در این صورت سرنگون خواهد شد. وظیفۀ خود را درک صحیح معارف ثقلین و رساندن آن معارف به مردم و هدفش کسب رضایت الهی و شاد کردن قلب آقا امام زمان(عج) باشد. به تهذیب نفس و احترام به مشایخ و سخت کوشی و ریاضات شرعی و معاشرت نیکو با مردم و تقویت روح تعبد و تهجد و حفظ لسان و خورد و خوراک حلال اهمیت بسیار بدهد. همواره دامن توکل و توسل را از دست ندهد. بنده خود را طلبه ای ناقابل می دانم و اگر توفیقی ظاهری دارم از فیض بی کران الهی و عنایات نامتناهی حضرات معصومین(ع) است. پدر خدابیامرزم مرحوم شیخ عبدالله عباسی که ده ها سال خادم منبر حضرت امام حسین(ع) بود، وقتی قم می آمد به حضرت معصومه(س) متوسل می شد تا بنده در علم و عمل موفق باشم. دعا و توسل بستگان انسان نیز در حق انسان بسیار موثر است. پر مطالعه بودن را از دست ندهید. در زمینه های متعدد مطالعه کنید. اسوۀ خود را در این زمینه و بسیاری زمینه های دیگر مقام معظم رهبری، این زعیم بی نظیر و ولی خدا، قرار دهید. زندگی عالمان دینی درگذشتۀ جهان تشیع مثل خواجه نصیرالدین طوسی، ملاصدرا، ملا عبدالله یزدی، شیخ انصاری، آخوند خراسانی، علامۀ طباطبایی و امام راحل(قدست اسرارهم) و فعالیت های علمی و عملی و اجتماعی و سیاسی آنان تا انتهای زندگی شان را مطالعه کنید تا عزم و اراده و همت شما تقویت شده و آنها را اسوه قرار دهید. برای شما و سایر دست اندرکاران کنگره و دوستان شما آرزوی توفیق دارم.

  • با تشکر از بیانات ارزنده شما.

ویژه نامه ها

ویژه نامه 1 ویژه نامه 2  معرفی آثار  معرفی آثار(انگلیسی)
ویژه نامه (عربی) حکیم بهابادی در یک نگاه (فارسی) حکیم بهابادی در یک نگاه (انگلیسی) حکیم بهابادی در یک نگاه (ترکی)
TPL_BACKTOTOP