- با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار داده اید. با توجه به این که حضرتعالی از حوزه علمیه نجف اطلاعات دقیقی دارید و به تدریس علوم حکمت و معقول اشتغال داریم، بفرمایید که در زمان کنونی وضع منطق، فلسفه و عرفان نظری را در حوزۀ نجف اشرف چگونه ارزیابی میکنید؟
بسم الله الرحمن الرحیم؛ حوزه علمیه باید فعال، نوآور و پویا باشد تا در حوزه کارآمدی متهم به ناتوانی در اداء رسالت خود نگردد. بعد از حاکمیت بعثیها در کشور عراق سیاستهایی اتخاذ شد که در اثر عملیاتی شدن این سیاستها آسیبهای فراوانی متوجه حوزه علمیه نجف شد، اما در طی ده - پانزده سال گذشته، رونقی در حوزه ایجاد شده و مجامع علمی طراوتی مجدد یافته است.
- در زمان حاضر آیا همچنان حاشیه ملاعبدالله بهابادی جزء کتب درسی طلاب در حوزه علمیه نجف به شمار میرود؟
در حال حاضر در حوزۀ علمیه نجف و سایر مجامع علمی شیعه عراق، در علم منطق علاوه بر المنطق مظفر، حاشیۀ ملاعبدالله هم بعضاً به عنوان متن درسی رواج داشته و مورد رجوع اساتید و طلاب است. توجه به این نکته نیز حائز اهمیتاست که با اینکه علامه مجاهد مرحوم شیخ محمدرضا مظفر تحولی در متون آموزشی و شیوه¬های تدریس در حوزه پدید آورد، ولی در نیم قرن اخیر به دلیل سیاستهای خصمانه و ظالمانه رژیم منحوس بعث این شیوه در عراق مورد استقبال قرار نگرفت. اما الحمدلله تلاشهای علامه مظفر در ایران مورد استقبال فضلا و دانشوران حوزوی قرار گرفت.
- پدر شما حضرت آیت الله العظمی عیدالعلی سبزواری از مراجع تقلید بود و تحصیلات فلسفی خود را نزد بزرگانی همچون مرحوم غروی اصفهانی، آقا بزرگ حکیم و مرحوم سیدحسین بادکوبهای گذرانده است. طبق مطالبی که از ایشان نقل شده است، ایشان نقدهای بسیار جدیای بر فلسفه داشتند که برخی گمان کردهاند که ابوی شما از مخالفین فلسفه میباشند، لطفاً در این خصوص توضیح بیشتری بفرمایید؟
ابوی مرحوم بنده همانطوری که فرمودید منطق و فلسفه را نزد استادان بزرگی فرا گرفته بود و به هیچ عنوان نگاه منفیای به علوم معقول نداشت و کتابی هم تحت عنوان اندیشههای فلسفی به نگارش در آورده بود که حاکی از رویکرد فلسفی ایشان داشت. البته ایشان مثل هر فیلسوف آزاداندیش، تابع برهان و استدلال بود و نقدهایی هم بر مطالب فلسفی حاجی سبزواری دارد، ولی این نقدها دلیل مخالفت ایشان با فلسفه و فلاسفه نیست. کسی که فکر کند نقد فلسفه توسط فلاسفه، به معنای ضدیت آنها با فلسفه است، به خطا رفته است.
مطلب دیگر اینکه والد حقیر، سعی داشت مشرب فلسفی در مشرب فقهی دخالت نکند. بر خلاف استادشان مرحوم غروی اصفهانی ابوی ما معتقد بود كسي كه در علم فقه کار می کند، بايد فهم عرفي داشته باشد و مراد و مقصود ائمه را درك كند. اما این دوری از خلط حکمت در مباحث فقهی، هم دلیل حکمت ستیزی ایشان نیست. منطق و فلسفه و معقول، دارای فوایدی برای طلاب در زمینه استحکام عقاید و بحث با مخالفان عقیدتی است و در فهم دقیق نصوص دینی هم مفید است. پدر من هم فلسفه را دارای فوایدی می دانست و خودش هم تدریس حکمت و تالیفات فلسفی داشت.
- برخی بر این باور هستند که از آنجا که فلاسفه با ابزاری به نام عقل به تحلیل هستی میپردازند، لذا دارای تعبد کمتری نسبت به شرعیات هستند. تحلیل حضرتعالی از این مطلب چیست؟
به طور قطع این تصور که حکما و فلاسفه را انسانهای کم تعبدی نسبت به شرعیت بدانیم، تصورنادرست و غیر منصفانه است. حجم فراوانی از فیلسوفان ما، دارای تعبد شدید به ظواهر دینی بوده اند. که نمونه آن را میتوان در امثال ملاحسینقلی همدانی، مرحوم سیدعلی قاضی، علامه طباطبایی به نظاره نشست. علاوه بر این امروزه میبینیم بزرگترین مفسّران قرآن و شارحان روایات اعتقادی همه از متخصّصین حکمت متعالیه و عرفان هستند و تا صحبت از این مسائل مطرح بشود همه انگشتها روی شخصیتهائی چون علامه شعرانی و علامه طباطبائی و رهبر فقید انقلاب حضرت امام خمینی و امثال ایشان میرود و دیگران در این عرصه متاع چندانی برای عرضه ندارند. در کنار این مطلب اصل اثبات دین و پاسخ به شبهات که از ضروریات دوره ماست محتاج تخصّص در علوم عقلی است و بدون آن نمیشود از دین دفاع کرد.
- ملا عبدالله بهابادی یزدی از جمله فیلسوفانی بود که شخصیت معنوی ایشان برای همگام روشن و مبرهن است. حضرتعالی شخصیت معنوی ایشان را چگونه ارزیابی مینمایید؟
از دیدگاه دین مبین اسلام علم بی عمل فاقد ارزش و علم مقدمۀ عمل است. از منظر آیات و روایات انسان موفق و کامل کسی است که در دو جهت علم و عمل خود را به کمال برساند. معنویت علاوه بر این که به علم ارزش میدهد سبب توسعه آن نیز میگردد. از این جهت همۀ کارهای ما از تدریس، تحصیل و تالیف و کارهای اجتماعی و عبادات و غیره باید بر اساس معرفت و معنویت باشد. ارزش هر شخص به معرفت اوست.
- سنت حاشیهنویسی یکی از سنتهای رایج در حوزههای علمیه شیعه بوده است. در اواسط قرن دهم این سنت خیلی رایج و مرسوم بود، اما امروزه برخی حاشیهنویسی بر متنی را نشانگر ضعف مقام علمی میدانند؟! حضرتعالی دیدگاه این عده را صائب میدانید یا نه؟
حاشیه نویسی یکی از سنتهای پسندیده در مجامع حوزوی بوده است که از دیرباز مورد توجه بزرگان از فضلاء بوده است. حتی برخی از استوانههای علمی بر متون فاخر و وزین بزرگان دیگر حاشیههایی نوشتهاند. برای نمونه کتاب عروه الوثقی مرحوم سیدمحمدکاظم یزدی نمونه ای از این حاشیهها است که برخی از بزرگان عرصه فقه و فقاهت در این مورد قلم فرسایی نموه اند. بنابراین حاشیه نویسی را دلیل بر کم سوادی کسی دانستن سطحی نگری و ناشی از عدم شناخت صحیح از سنت علمی حوزههای علمیه است.