مرحوم علامه ملاعبدالله بهابادی یکی از فحول علماء قرن دهم هجری است که در حوزههای مختلف فقهی، تفسیری، فلسفی، کلامی، منطقی و ... دارای آثار گرانسنگ و فاخری بوده است. در حوزه دانش فقه گزارش کتبی همچونحاشیه بر الاستبصار، شرح قواعد، حاشیه بر الفیه شهید اول و حاشیه بر ارشادالاذهان نقل شده است. بعد از بررسی هایی که صورت گرفت کنگره بین المللی علامه ملاعبدالله بهابادی توانست به نسخه خطی حاشیه برارشادالاذهان دستیابی پیدا کرده و اقدام به احیاء آن کرده است. در مصاحبه ای که در خدمت شما هستیم تلاش بر این است که با ملاحظه متن حاشیه ارشادالاذهان مرحوم ملاعبدالله توان فقهی و مبانی اصولی و فقهی ایشان را به بحث و گفتگو بنشینیم.

آيت الله  شيخ احمد مبلغی مدرس عالي قدر حوزه علميه قم  :

علامه ملاعبدالله بهابادی مربوط به یک دوره طلایی در فقه شیعه میشود که آن دوره از جهاتی میتواند الگویی باشد برای کسانی که دنبال فقه هستند. در این دوره مرحوم مقدس اردبیلی زندگی میکردند. ایشان نگارنده دو کتاب فقهی استدلالی ارزشمند به نام مجمع الفائدة والبرهان و زبدة البیان فی براهین أحکام القرآن بود که در فقه روشی کاملاً مستقل و مخصوصبه خود دارد که مکتب خاصی به وجود آورده است. حریت فقهی در عین تقید به اخلاق وبرخورداری از تدین فوق العاده و احتیاط فقیهانه در کنار توجه به تاریخ فقه و فقها از ویژگیهای این فقیه مبتکر و نواندیش است. وى در فقه منشأ اثر چشمگير و داراى اندیشه ويژهو صاحب آراى جديدى است. همان گونه كه مىتوان عصر فقه و انديشه فقهى او را نقطه عطفمهمى در تاريخ فقاهت دانست، مطالعه و بررسى دقيق يك دوره «مجمع الفائدة و البرهان فیشرح ارشاد الاذهان» و سنجيدن و برابر سازى آرا ديدگاههاى فقهى اجتهادى ایشان باكتابهاى فقهى و آرا و افكار فقيهان پيشين و توجه به داورى پسينيان از او، نشانگر اينواقعيت ترديد ناپذير است كه به راستى مقدس اردبيلى در فقه، گشاينده و در اجتهاد صاحبامتيازهايى است كه بسيارى از اين افكار و آراى فقهى تا پيش ار محقق اردبيلى، ردپايىندارند.

 

مرحوم ملاعبدالله نیز در چنین فضایی میزیست و با توجه به ذوالفنون بودن ایشان و مشاهده تحولات فقهی و همدرسی با بزرگانی همچون مقدس اردبیلی باید گفت که شخصیت علمی و معنوی ایشان باید یک شخصیت عادی نباشد. با تامل در حاشیه ارشادالاذهان ایشان میتوان این ادعا را کرد که ایشان دارای روش فقهی برآمده از یک خاستگاه های اصولی و مبناییبوده است. بنابراین فقه ایشان بیضابطه و بیقاعده نیست، بلکه از متد و روش خاص خود پیروی میکند. روش اجتهادى مرحوم ملاعبدالله، نه از گونه اخباری است و نه به شيوهانسدادی. ایشان نه منكر اصل حجت بودن خبر واحد است و نه مخالف اجماع ها و شهرتهاى مطرح شده در فقه. بنده در این گفتگو در صدد هستم تا برخی از شاخصههای روش فقهی ایشان را با تاکید بر حاشیه ارشادالاذهان مورد بحث قرار دهم.

شاخصههای روش فقهی ملاعبدالله

1. استناد به قرآن

به باور بنده یکی از شاخصههای فقهی مرحوم ملاعبدالله در حاشیه بر ارشادالاذهان استناد بر قرآن است. استناد به قرآن نشانه عدم اخباری بودن است. اخباریها معتقد بودند که نباید بهقرآن استناد کرد چون از دسترس ما خارج است و برخی هم اگر استناد میکردند از سر تیمنو تبرک بود. در حالیکه ایشان استنادش به آیات به صورت مستقل بود. و این خود گواه روشنی بر این ادعا است که تفکر ایشان از خاستگاه اخباری گری بر نمیخیزد.

2. عرضه روایات بر قرآن

ایشان در فقه خود طرح روایات مختلف و عرضه بر قرآن را بسیار جدی گرفته و در موارد متعددی روایات را عرضه بر قرآن مینمایانند.

3. توجه به تاریخ فقه و فقهاء

شاخص دیگر که در فقه ایشان می توان مشاهده کرد توجه به تاریخ فقه است. تاریخ علم،نقشی بسیار موثری در بازسازی و توسعه علوم دارد؛ بطوری که ممکن است بدون آشنایی باتاریخ علم به بیراهه برویم و مبانی علمی و نظری آن علم را گم کنیم. خصوصا در علم فقه که براساس اصول مکتبی شکل می گیرد و این چهارچوب ها بر ذهنیت یک فقیه سیطره پیدا کردهاند و فقیه بر اساس آن ها اظهار نظر می کند. مرحوم ملاعبدالله هم در مواردی توجه به تاریخکرده و براساس آن توجه به تاریخ اظهار نظر نموده است.

4. استفاده از قواعد اصولی در استنباط

بهرهگیری از قواعد اصولی در استناط به صورت قابل توجهی در روش فقهی ایشان وجود دارد. این امر کاملا مشهود در مباحث ایشان است.

5. توجه به اجماع علماء

ایشان به مساله اجماع توجه جدی داشته است به گونه ای که در برخی موارد دیده شده است که در ترتیب الادله اجماع را مقدم بر ادله دیگر میکنند که این خود سبکی نو در ترتیب الادلهاست.

برخی از اساتید سطوح عالی حوزه با ملاحظه حاشیه ارشادالاذهان مرحوم ملاعبدالله بهابادی ایشان را در ردیف بزرگانی همچون مقدس اردبیلی، شهید ثانی و شیخ انصاری میدانند، دیدگاه حضرتعالی در این خصوص چیست؟

همان گونه که گفته شد با ملاحظه حاشیه ارشادالاذهان میتوان گفت: ایشان دارای یک روشفقهی برآمده از یک خاستگاه های اصولی و مبنایی بوده است. بنابراین فقه ایشان بیضابطه وبیقاعده نیست، بلکه روشمند است. البته شیخ انصاری در فقه شیعه کم نظیر است خصوصاًشیخ در ابداع احتمالات میتوان گفت بینظیر بوده است. البته اینکه گفته شود شخصیت علامهملاعبدالله بهابادی شخصیت مستندساز در فقه بوده است، این ادعا، ادعای به دور از انصاف است. بنابراین، قرار دادن ایشان در کنار بزرگانی همچون مقدس اردبیلی، شهید ثانی ادعای گزافی نبوده است. حاشیه ارشادالاذهان از حیث اتقان و مستدلگویی این ادعای را کاملا اثبات میکند که ایشان فقیه روشمند و دارای مکتب بوده است.

این نکته هم لازم است مورد توجه قرار گیرد که مقایسه کردن این بزرگان در زمانهایی که با هم فاصله بسیار زیادی دارند، مقایسه منصفانه نباشد. زمان شیخ انصاری غیر قابل مقایسه با زمان مرحوم ملاعبدالله بهابادی است.

تأثیر منطق در روش فقهی ایشان را چگونه ارزیابی میکنید؟

در آن زمان و قبل از آن هم منطق یکی از شروط اجتهاد به حساب می آمد. به نظرم چینشاستدلال های او و فشردگی این استدلال ها و برجستگی استدلال در بحثهای فقهی تأثیر خود را نشان داده است. ایشان بسیار موجز و متقن استدلالهای خود را بیان مینمایند. این تأثیر را میتوان در مواردی همچون اتقان استدلال، موجزگویی و پرهیز از موارد زائد و نحوه چینش استدلال برشمرد. بنابراین وجه استدلال شاخصه برتر ایشان در صفحه صفحه حاشیهارشادالاذهان است. به باور بنده اینکه نوعی احتیاطگرایی مخل را در بحثهای ایشاننمیبینیم ناشی از تفکر منطقی ایشان بوده است.

ویژه نامه ها

ویژه نامه 1 ویژه نامه 2  معرفی آثار  معرفی آثار(انگلیسی)
ویژه نامه (عربی) حکیم بهابادی در یک نگاه (فارسی) حکیم بهابادی در یک نگاه (انگلیسی) حکیم بهابادی در یک نگاه (ترکی)
TPL_BACKTOTOP