نقش ملاعبدالله بهابادی یزدی در تحولات فکری-سیاسی ایران
عیسی نیا
چکیده
ما با سه حس زندگی می کنیم حس گذشته، حال و آینده ولی چه نیازی است که نقطه عزیمت خود را حس حال کنیم ولی به حس گذشته ای به درازای تاریخ صفویه یعنی دوران شاه طهماسب بیاندازیم و از اندیشمند وعالمی همچو ملاعبدالله بهابادی بگوئیم آیا راز خوب زیستن ما در او خلاصه شده است؟ آیا او رمز پیشرفت زندگی ما را می داند و به ما می تواند بیاموزد آیا زندگی ما، ققنوسوار از خاکستر او بیرون خواهد آمد؟ چرا ما باید به گذشتهایِ 500ساله یعنی به قرن دهم هجری قمری برابر با قرن شانزدهم میلادی سفر کنیم و صداهای خفته در آن را بشناسیم و بشناسانیم و علت احیای این صداهای خفته چه می تواند باشد اصولا این فضا، مکان و اندیشهیِ پیچیده در آن میتواند مسألهیِ امروز ما باشد؟ در امتداد این مسأله؛ سؤال اصلی این است: ملاعبدالله بهابادی در چه موقعیتهایی و چگونه زیست و چه تحولی فکری- سیاسیای ایجاد کرد؟ فرضیه با روش پدیدارشناسی این گونه دنبال شده است که وی در موقعیتهای چهارگانهی(موقعیت اروپا، موقعیت مکتب فلسفی شیراز، موقعیت اخباری گری، موقعیت امنیتی)به دنبال حل مشکلات با ایدهی عینیت دین وسیاست از سویی و همسویی عقل و شریعت از سوی دیگر بوده است و نتیجه تحقیق نیز این شد که او عالمی منقول و معقول بوده و منصب خزانه داری حرم امام علی«ع» را برعهده داشته است. و به تعبیری الگوی زیست فکری- سیاسی ملاعبدالله بهابادی الگویی با رویکرد ترکیبی(تلفیق خرد و کلان، ذهنی و عینی، عقلی و نقلی، عرفانی و فلسفی) و به تعبیری الگویی عقلی ، نقلی و دینی- سیاسی بوده است که یکی از نشانه های آن، متولی ورئیسِ خزانه¬داری آستان مقدس حضرت علی«ع» امیرالمومنین و حاکمِ نجف بودن و دیگری آثار بیستگانه او میباشد.